⬛part:18

3.9K 684 250
                                    

سو با تعجب ایستاده بود نگام میکرد درحالی که دفتر نقاشیش که ستاره هاش و توش کشیده بود دستش بود زل زده بود به من

سو: خوشگل شدی

موهام و مرتب کردم : این رنگ و دوست داری؟

سو: هوم ابی دوست دارم

-منم ازش خوشم اومده

سو: منم میخوام موهام خوشگل شه

-تو موهات خراب میشه خوشگلم

سو: برای تو هم میشه

-تو کوچولویی زودتر خراب میشه

سو: میتونم به ددی زنگ بزنم؟

-نه امروز ددیت نمیاد اینجا مهمون داریم

سو: ته ته

-نه

سو: عمو یونگی و عمو جینی عمو نامجون و عمو هوسوک؟

-نه مینهو

سو: اجوشی؟

خندیدم کنار پاش نشستم: چرا اخه اینجوری صداش میکنی میتونی فقط مثل بقیه عمو مینهو صداش کنی

سو: اجوشی

-قراره برات کادو های خوشگلی بیاره

سو: دوست ندارم اون میخواد الفای تو بشه من دوست ندارمممممممممم

دستم و رو دهنش گذاشتم: باشه باشه ساکت باش داد نزن قرار نیست الفای من شه فقط میخواد با تو دوست شه

دستم و گاز گرفت که دستم و کشیدم عقب : سو

سو: نمیخوام باهاش دوست شم

-اون الفای خوبیه

سو: از اون خوشم نمیاد

-ولی میتونی باهاش بازی کنی

سو: بازی نمیکنم

-باشه به هرحال که اون میاد تو میتونی باهاش حرف نزنی

از کنارش رد شدم از اتاق بیرون رفتم صدای قدمای کوچیکش و پشتم میشنیدم گوشیم و کنار گوشیم گذاشتم الکی شروع کردم حرف زدن

-مینهو واقع لازم نیست براش هدیه بیاری اره اون هدیه ها رو بده به بچه های دیگه فقط خودت بیا

از پشت بدو کرد سرش و به ران پام کوبید جیغ زد: اجوشییییییییی

گوشی و پایین اوردم برگشتم سمتش: هی پسر اروم باش

 Truth The Untold-Untruth  [kookmin] Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora