"فلش بک"
تهیونگ جفت بهش نشست دستش و دور گردن کوک حلقه کرد : پس از این به بعد ما یه خواننده هم داریم
بطری مشروبات و روی میز گذاشتم کنار نامجون هیونگ نشستم : البته کوکی هنوز کار اموزه
جین: واوووووو یعنی قراره عکسش بره رو مجله ها؟ پسر خرگوشی
از مبل کناری به قصد کشیدن لپ جانگکوک سمتش خم شد ولی کوک خودش و عقب کشید
تهیونگ : در واقع ما اکیپ خفنی هستیم دقت کنید دوتا پزشک داریم دوتا طراح مد داریم یه بیزینس مَن داریم یه خواننده و یک راننده رالی خوشتیپ و جذاب و نفسگیر داریم
یونگی: خودت و الان راننده رالی حساب کردی ؟
تهیونگ: یعنی با خوشتیپ و جذاب و نفس گیر بودنم موافقی فقط راننده بودنم و قبول نداری؟
یونگی بهش چشم غره رفت: کمتر اعتماد به نفس داشته باش
نامجون: کوکی به نظر نگران میای؟
نگام و از تهیونگ گرفتم به جانگکوک نگاه کردم بهم لبخند زد به نامجون هیونگ نگاه کرد: نه فقط هنوز تو شوکم
یونگی: در واقع حق داری چیزی که میخواستی شد و داری به رویاهات نزدیک تر میشی
کوک: اره برای همین کمی استرس دارم
تهیونگ خندید: هی پسر نگران نباش ببین تا وقتی پارک جیمین و داری نگران چیزی نباش اگه اون کاری کرد تو کاراموز شی کاری هم میکنه دبیو کنی بعدش کاری میکنه عکست بره رو جلد مجله ها بعدش......
پریدم تو حرفش: بسه تهیونگ تو یه پابویی این مسئله ربطی به من نداره
جانگکوک: نه حق با اونه من هرچی که دارم به خاطر توعه
به چشای ناراحتش نگاه کردم شروع کرد به بازی کردن با پوست کنار ناخونش به تهیونگ چشم غره دادم اونم متقابل چشاش و برام گرد کرد
یونگی: این مسئله چیزی نیست که بشه با پول درستش کرد تا وقتی خودش صدا و استعداد نداشته باشه توجه کسی بهش جلب نمیشه نمیشه به نوجوونا پول داد که بیاید طرفدار جئون جانگکوک شید اون خودشه که باید اونا رو تحت تاثیر قرار بده
جین: حق با یونگیه
هوسوک: سخنرانی کاملی بود افرین
هوسوک شروع کرد به طرز مسخره ای دست زدن که یونگی هم یه بسته چیپس روی میز و سمتش پرت کرد و بهش فحش داد
ESTÁS LEYENDO
Truth The Untold-Untruth [kookmin]
Fanficنام: حقیقت نگفته_ خیانت [کامل شده] ژانر: امگاورس_کمدی_درام کاپل: کوکمین_ هوپوی_نامجین همه اش از خودش میپرسید اگه برمیگشت به عقب باز هم همون انتخاب هارو میکرد؟ باز هم به خاطر چیز های بی ارزش زندگی گذشته اشتباه میکرد؟ باز هم خیلی هارو از خودش میروند؟...