3(1)

7K 770 21
                                    

اسانسور وایستاد ته زود تر از جیمین خارج شد

ذهن جیمین : ( الان باید چی کار کنم با ماشین اینا برم یا با اتوبوس اههه چرا از خانم جانگ نپرسیدم اوففففف حالا چیکار کنم بزار ازش بپرسم اوهوم بهترین گزینس )

جیمین : اقای کیم

تیهونگ وایستاد و با یه ابروی بالا رفته برگشت سمتش

جیمین : ( تق قلبم شکست با قلبم بازی نکن بشررررر )

جیمین : من با اتوبوس باید بیا یا با شما

تهیونگ : با ما

بعد به راهشون ادامه دادن به ماشین که رسیدن دهن جیمین رو زمین بود

ذهن جیمین ( پشمامممم این چه ماشینیه تا حالا ندیدم )

رییس جئون : تهیونگ سوویچ

جیمین :هییین وایی ترسیدم

کوک خنده و ته یه لبخنده ثانیه ای زد و بعد دوباره شد همون پکر همیشگی

رییس کیم : سوار شین ، کوک بگیر

سوویچو پرت کرد سمت کوک و بله کوک با بهترین روش ممکن گرفت و البته پرتاب ده امتیازی تهیونگ هم توش اثر داشت

سوار ماشین شدم ته و کوک کمربند بستن کوک پاشو گذاشت رو ترمز و گاز صدای تیک اف داد و جیمین ترسید کوک پاشو از کلاج برداشت و ماشین با سرعت زیاد حرکت کرد ، جیمین بدبخت تا مرز سکته رفت سریع کمربندشو بست کوک که داشت از اینه ریکشن جیمینو میدید خندش گرفت بقیه راه خیلی اروم و بی سرو صدا بود

وقتی رسیدن به رستوران کوک دم در نگه داشت از ماشین پیاده شدن و نگهبان سوار ماشین شد و رفت وارد رستوران که شدن یه خانم زیبا دیدن

خانمه (😂): سلام اقای کیم و اقای جئون مهمونتون رسیدن بفرمایید راهنمایی تون کنم

پشت سر اون خانمه رفتن به میز که رسیدن مرده بلند شد که حرف بزنه که چشم خورد به جیمین با تعجب بهش نگاه کرد

جیمین : هیونگ 😳

مرده : جیمین 😳

'''''''''''''''
هاییییی
چطورین ؟
میدونم کمه فردا یکی دیگه آپ میکنم 💜
اگه گفتین کیهههههه ؟
خیلی دوستون دارم
ووت یادتون نره
بوس 💜

🐯🐰🐤

Two daddy and baby mochi Where stories live. Discover now