41

4.6K 569 391
                                    

( متن چک نشده مشکل داشت ولش کنین برین کلمه بعدی بوسسس 😂)

( حرف دل نویسنده آخر پارت 🙂)

دیرینگگگگگگ دیرینگگگگ ( زنگ گوشی جیمین 😂)

جیمین گوشیشو از جیبش در آورد دید *خانم جئون *

تهیونگ : کیه ؟

جیمین : خانم جئون

کوک : برای چی زنگ زده

جیهوپ : شاید راجب رابطتون فهمیدن,ها؟!!

استرس شدیدی تو وجود جیمین افتاد

تماس رو وصل کرد

جیمین : ب.ببله ( لکنت )

جین هو ( ننه کوک ) : سلام جیمین شی

جیمین : سلام خانم جئون

جین هو : چیزی که شنیدم راسته ؟

جیمین با شک و ترس پرسید : چ .چی شنیدین ؟

جین هو : این که با پسرای من وارد رابطه شودین ؟!

جیمین : ب.ببله ام ما

جین هو نذاشت حرف جیمین تموم شده گفت : واییییی خداااااا بلاخرههههه ،،، جیمین فردا شب خونه مادر شوهرت دعوتی

جیمین از تعجب خشکش زد

جین هو : جیمین

کوک گوشی از دست جیمین خشک زده گرفت گذاشت رو بلند گو که بقیه هم بشنون

کوک : مامان چی به جیمین گفتی خشکش زد

جین هو خندید : گفتم فردا شب خونه مادر شوهرش دعوته راستی خوبه پیشه همین تو و ته فردا شب بیاین

دهن همه با حرف ننه کوک باز موند

تهیونگ جلو رفت گفت : خاله آنقدر زود جیمین قبول کردی !؟

جین هو با داد : خاله نه مامانننننننننن ، (آروم با وُلم کم )من از قبل بهتون شک کرده بودم

کوک : هان ؟ چرا ؟ چجوری ؟ از کجا ؟ ( آروم تر پسرم 😂)

جین هو : یادته رفته بودین مسافرت ، جیمین رف تو میز

تهکوک تک خنده ای کردن

جیمین با یاد اوری اتفاق محکم با دست زد تو سرش ، همه خندیدن

جیمین : اخ

یون : خود درگیری داره جیمین ؟!

کوک : هیس ، خب مامان

جین هو : از اون جایی که تو و تهیونگ با دوستاتون انقدر راحت نیستین که دستون بزارین دور کمرش یا ازش تعریف کنین اما جیمین کردین شک کردم

تهکوک با اهومی گفتن ( تعیید حرف ننه كوک )

جین هو : خب فهمیدین شکم از کجا بود ، حالا چجوری شروع کردینننن ؟ از اون کارا هم کردین ؟!

Two daddy and baby mochi Where stories live. Discover now