15(2)

5.2K 552 53
                                    

دو دست دور کمرش گره خورد

کوک زیر گوش جیمین گفت : مراقب باش جوجو

گونه های جیمین از نزدیکی زیاد قرمز شد و سریع از بغل کوک اومد

بیرون : مرسی هیونگ

کوک : خواهش ، جیمین اماده ای

جیمین : برای چ..

حرفش تموم نشده بود که کوک روش اب ریخت

جیمین : یا هیونگگگگگ اب رفت تو دماغم

کوک خنده ای کرد و دوباره اب ریخت

جیمین : هیونگ

و جیمین هم شروع کرد به اب ریختن

بعد از چند دقیقه

هنوز داشتن رو هم اب میریختن جیمین خسته شده بود داشت عقب عقب میرفت که اب کم تر بریزه روش که از پشت به چیزی بر خورد خواست برگرده ببینم چیه اما دوستی که دور کمرش نشست جلوشو گرفت

تهیونگ : چرا پشت تو نگاه نمیکنی

جیمین که فهمید تهیونگه خیالش راحت شد

جیمین : هیونگ میشه کمکم کنی

به کوک اشاره کرد گفت : خیلی زورش زیاده

ته تک خنده ای کرد و کمک جیمین کرد

کوک دید اب بیشتری روش ریخته میشه چشاشو باز کرد دید ته داره کمک جیمین میکنه

کوک : اووو ببین کی اینجاست دوست پسرم

و سعی کرد اب بیشتری بریزه روشون

یک ساعت بعد

بعد از کلی اب بازی و خندیدن به سمت ساحل حرکت کردن

کوک : ته گوشیامون کجاست

ته : دادم به یکی از کارمندای کافه نگه داره

کوک : اوکیه من میرم بگیرم

کوک : جیمین گوشیت

جیمین : مرسی

جیمین گوشیشو گرفت و دید 5 تا میسکال داره همش از طرف مامانش بود

زنگ زد بهش

یانگ با صدای گرفته ای گفت : بله

جیمین : مامان چیزی شده صدات گرفته و پنج بار زنگ زدی

ته و کوک با یه اخم به جیمین نگاه کردن

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
هایییی

چطورین ؟

خب فکر کنم جای بدی تموم کردم 😁

کلی تکلیف دارم اما حال ندارم انجام بدممممم😭

اوکی من برم بایییی

خیلی دوستون دارم 🙃💜

بوس 💜

ووت یادتون نره 💜

🐯🐰🐤

Two daddy and baby mochi Where stories live. Discover now