37

5.4K 614 133
                                    

(یه پارت کیوت برای شما ، چون قرار پارت بعدی پدرتون در بیارم 😈 (متن ادیت نشده ، لطفا مشکل داشت بگین درست کنم ))

در باز کرد خواست بره بیرون از خونه اما یه جعبه قرمز مثل دیروز به پاش گیر کرد

در بست خم شد جعبه رو برداشت لاشو باز کرد باز یه نامه بود توش اما این دفعه یه جعبه بزرگ تر توش بود

بوووققق

جیمین سرشو بالا اورد دید ماشین تهکوک جلو دره

کوک ماشین خاموش کرد تهکوک از ماشین پیاده شدن ته به در شاگرد تکیه داد کوک هم کنارش وایستاد

جیمین با جعبه به سمتشون رفت

نگاه ته کوک به سمت جعبه قرمز رفت

کوک : باز جعبه فرستاد

جیمین لباشو داد جلو : اول سلام نمیکنی هیونگ ، جعبه مهم تر از منه ؟

تهیونگ از کیوتی جیمین ضعف کرد تکیه شو از در گرفت به سمتش رفت جیمین تو بغلش کشید

تهیونگ کنار گوش جیمین زمزمه کرد : سلام جیمینم خوب خوابیدی ؟

جیمین از بغل تهیونگ اومد برون اما نزاشت دستاش از دورش باز شه سرشو ( جیمین ) بالا پایین کرد

جیمین : خیلی خوب خوابیدم 🙂

تهیونگ یه بوسه رو بینی جیمین گذاشت گفت : خوبه

کوک که تا الان به ماچ و بغل دوست پسراش نگاه میکرد به سمت جیمین رفت از بشت بغلش کرد یه بوسه رو گردنش گذاشت

کوک : ببخشید جیمینی من وقتی جعبه رو دیدم عصابم بهم خورد ، معلومه که تو مهم تر از جعبه ای ، تو همه چیزه مایی

جیمین از جوابی که گرفته بود راضی بود سرشو برد عقب یه بوسه رو لپ کوک گذاشت

تهیونگ : بریم دیر میشه شب هم کار داریم

کوکمین سرشون تکون دادن به سمت ماشین رفتن

سه ساعتی میشد که اومد شرکت ساعت 11 بود

درییینگ درییینگگگ ( گوشی تهیونگ )

گوشی شو از رو میز برداشت جواب داد

تهیونگ : بله

گونگ یو : سلام پسرم خوبی ؟

تهیونگ : او سلام بابا ، ممنون شما خوبین ؟

گونگ یو : خوبم ممنون

تهیونگ : جانم بابا

گونگ یو : ام وضعیت شرکت چطوره ؟

تهیونگ از مدل حرف زدن باباش فهمید نمیتونه حرف بزنه : بابا نمیتونی حرف بزنی؟

گونگ یو : اره پسرم شرکت خوبه برای همکاری

تهیونگ اخیمی کرد : یه جوری بگو میفهمم بابا

گونگ یو : اره من و مامانتم رفتیم مهمونیشون

Two daddy and baby mochi Where stories live. Discover now