18

5.2K 574 111
                                    

فیلم تموم شد

ته از شدت مستی سرشو گذاشته رو پاهای جیمین و کلشو کرده تو شکم جیمین

کوک رو زمین دراز کشیده و به سقف نگاه میکنه

و جیمین یکی از دستاشو کرده تو موهای ته و با موهاش بازی میکنه و به کوک نگاه میکنه

جیمین مسته اما نه به اندازه تهکوک

کوک : بریم بخوابیم من خوابم میاد

جیمین : باشه

بدون صدا بلند شدن و همه به سمت اتاق رفتن

کوک خودشو پرت کرد رو تخت جیمین هم گوشه تخت نشست
ته تیشرتشو در اورد و انداخت رو مبل کنار دیوار و به سمت تخت حرکت کرد

جیمین : هیونگ من چجوری بخوابم و کجا بخوابم ؟

ته : نه من نه کوک نمیتونیم وسط بخوابیم تو میتونی ؟

جیمین : اره اما خب وسط شما دوتا نمیشه من رو مبل میخوابم

ته دست جیمینو گرفت و وسط تخت خوابوند و دست خودشو گذاشت زیر سر جیمین و گفت : همین جا میخوابی

کوک از پشت جیمین رو بغل کرد و سرشو کرد تو گردن جیمین و بدن جیمینو بو کرد

کوک : چه بوی خوبی میدی

تهیونگ هم سرشو کرد اون طرف گردن جیمین و بو کرد

ته : کوک راست میگه خیلی بوی خوبی میدی

جیمین با حرف تهیونگ قرمز تر شد

(وضعیت جیمین = ذوب شدن )

تهیونگ سرشو از گردن جیمین اورد بیرون و لپ جیمین بوسید و جیمین قرمز تر تر شد

ته : تازه فهمیدم چرا بهت میگن موچی هم شیرینی هم نرم

و باز جیمین قرمز تر تر تر شد

تهیونگ دستشو دور کم کوک پیچید و کوکمینو به خودش نزدیک تر کرد

تهیونگ : بخوابید

ته لپ جیمین و لب کوک رو بوسید

کوک هم گردن جیمین رو بوسید

و سعی کردن بخوابن

فردا صبح

جیمین چشماشو اروم باز کرد و خواست تکونی به خودش بده اما انگار با طناب بستنش چشمامو باز کرد دید تو بغل تهکوک غرق شده

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
هایی

چطورین ؟

من به قولم عمل کردم اما خیلی سخت بود تا این 300 کلمه رو بنویسم

حالم اصلا خوب نیست ( لطفا راضی باشین به 300 کلمه )

امیدوارم شما خوب باشین

💢لطفا بخونین :

و اینکه همه فکر میکردین قراره با جیمین کارای خاک برسری کنن باید بگم که هنوز انچنان اتفاقی بینشون نیوفتاده که بخوان برن سر کارای خاک برسری

خیلی دوستون دارم 💜

بوس نمیدم چون نمیخوام مریض بشین 😌

ووت یادتون نره 💜

شب خوش 🌜

🐯🐰🐤

Two daddy and baby mochi Where stories live. Discover now