( متن ادیت نشده ، لطفا مشکل داشت بگین درست کنم )
کوک : فکرا تو کردی ؟
جیمین دوتا قاشق شکر تو قهوه گونگ یو ریخت : راجب چی ؟!
کوک : من و تهیونگ
با این حرف کوک جیمین مثل سیخ وایستاد به دیوار جلوش زل زد
تهیونگ : جیمین ، جونگکوک چی کار میکنین ؟
کوک سرشو برگردوند دید تهیونگ به چارچوب در تکیه داده
کوک : حرف میزنیم
تهیونگ : این جوری ! اونم تو شرکت ؟ نکنه جیمین جواب داد ؟!
تهیونگ به سمتشون اومد کنار کوکمین به اپن تکیه داد
کوک به جیمین که هنوز نگاهش به دیوار بود کرد
کوک : نه ، اما همین الان ازش پرسیدم
تهیونگ دستاشو بغل کرد ( نمیدونم چجوری بگم چهار زانو ( ارنج ) دست 😂🤦🏻♀️ ) : خب جیمین
دیرررینگگگگ درییینگگگ ( زنگ گوشی جیمین 😂)
جیمین که دنبال بهونه بود سریع دستشو کرد تو جیبش گوشیش برداشت بدون این که ببینه کیه جواب داد
جیمین : بله
یون : سلام جیمینی
جیمین : او سلام یونی چطوری ؟
یون : خب زنگ زدم که برای فردا شب دعوتت کنم از الانم بگم که نه و نمیشه نداریم
جیمین خنده ای کرد : مطمئنی الان دعوت کردی ؟
یون : نه فقط خواستم احترام بزارم این حرفو زدم
جیمین : خوبه میدونی ، فقط کیه هستن ؟
یون : من سونگ ، لین ، یونگی اوپا ، هوپی اوپا ، نامی اوپا ، غر غرو اوپا و رییسات
جیمین : غر غرو اوپا کیه ؟
یون : جین اوپا دیگه جیمینا انقدر خنگ نبودیا ، خب حالا میای ؟
جیمین : بهت خبر میدم شب چون باید برم خونه
یونی : اخی کوچولو با این سنت هنوز از مامان بابات اجازه میگیری اوخی
جیمین صورتش پکر شد (😐 این جوری )
جیمین : خدایا یون بزار تو اولویت اول شفا بده لطفااااا
یونی ادای جیمین در اورد : گدا یا یونی بجار اولویت اوو شُفا وده لدفااا ، خدا منتظر بود فقط تو بگی
جیمین به صدای یونی بلند بلند خندید : دیونه
یهو دستای کوک درش محکم شد و به عقب کشیده شد
جیمین باز مثل سیخ شد
یون : خب بگو چرا تا شب وقت میخوای جیمین شی ؟
YOU ARE READING
Two daddy and baby mochi
Romanceچی میشه اگه جیمین رو رییساش کراش بزنه ؟!!؟ اسم : دو ددی و بیبی موچی کاپل : ویکوکمین (ویکوک تاپ ) ژانر : روزمره ، تریسام ، رییس کارمندی ، امپرگ روز های اپ : شرط ووت تاریخ شروع : 1400/4/6 تاریخ پایان : ..... نویسنده : qzl and Crazy bestie