39

5.1K 573 227
                                    

پیشولم ، آخر پارت راجبش میگم

برای یاد آوری پارت قبلی بخونین ، جوری نبود خلاصه بنویسم ( خلاصش میشود کل پارت 🙂 پارت مهمی بود )

(متن ادیت نشده ، لطفا مشکل داشت بگین درست کنم )

جیمین تو چشماش اشک جمع شد
کوک به سمتش رفت خواست بغلش کنه اما جیمین با دستش هولش داد با دو به سمت در رفت درو باز کرد با یک دختر مواجه شد ( دوست دختر قبلی تهیونگ) اولش با تعجب نگاه کرد اما رفت بیرون

کوک بدونه این که به جانسو اهمیت بده دنبال جیمین رفت
تهیونگ که هنوز تجزیه تحلیل نکرده بود با دیدین جانسو اخم شدیدی تر کرد

جانسو با لبخند : سلام به همه گی

یون با صدای آروم جوری که فقط سه تا دختره بشنون : چقدر پروعه

اما چون اتاق تو سکوت مطلق بود همه شنیدن

جانسو نگاه بدی به یون کرد

سونگ : چشاتو درویش کن

جانسو : با من درست صحبت کن

تهیونگ با داد : نمی‌خوای درست توضیح بدی این جا چه غلطی میکنییی

جانسو با یه لبخند : چقدر صدات کلفت تر شده عزیزم

تهیونگ با عصبانیت و دادددد : جواب منو بده

جانسو : مگه مامان بهت نگفته ؟

تهیونگ سعی کرد خودشو خونسرد نشون بده : مگه نمیدونی من تو رابطم

جانسو : من اومدم رابطم مون سه نفره کنم عزیزم

کوک که داشت میومد تو گفت : نیازی به تو نیست ما همین الانم سه نفریم

جانسو با تعجب به کوک نگاه کرد

کوک : تهیونگ سویچ کجاست

تهیونگ : برای چی میخوای

کوک : منو جیمین میریم خونه

تهیونگ : خودم می رسونمتون

کوک : تو میمونی تکلیف مشخص می‌کنی

تهیونگ به سمت کوک رفت آروم گفت : جیمین کجاست ؟

کوک : تو لابی

تهیونگ به سمت جانسو که اخم بزرگی رو ابرو هاش بود برگشت گفت : همین جا میمونی تا برگردم

تهیونگ سویچ و از کشور اول برداشت دست کوک گرفت به سمت لابی رفتن

تهیونگ جیمین از دور دید که رو مبل نشسته و پاهاشو تو دلش جمع کرده سرشو گذاشته رو پاهاش

تهکوک به طرفش رفتن

تهیونگ : جیمینم

جیمین سرو آورد بالا ، تهکوک با چشمای قرمز جیمین مواجه شدن

Two daddy and baby mochi Where stories live. Discover now