خب خلاصه پارت قبل : تهکوک رفتن دنبال جیمین ، جیمین دم خونشون جعبه قرمز پیدا کرد ، رفتن شرکت به هم دل و قلوه دادن ، بابای تهیونگ زنگ زد ، رمزی به تهیونگ گفت دارن با ننش میان شرکت ، با هم جعبه قرمز رو باز کردم توش ساعت بود با یه نامه(متن ادیت نشده ، لطفا مشکل داشت بگین درست کنم )
کوک نامه رو باز کرد شروع کرد به خوندن
کوک : سلام جیمین شی
حالت چطوره ؟
دیروز پیش تهیونگ و جونگکوک خوش گذشت ؟
اما من مطمئن که پیشه من بیشتر بهت خوش میگذره 🙃
امید وارم از این کادوم خوشت بیاد
چون انگار از قبلی خوشت نیومده که ننداختیش ☹️
خب تا فردا
دل باخته تو ♡تهیونگ گوشیشو برداشت شماره گرفت
تهیونگ : الو بوک (اخر پارت معرفیش میکنم 🙂)
بوک :سلام تهیونگ ، چه عجب خبری از ما گرفتی
تهیونگ : سلام ، بوک بهت نیاز دارم
بوک اخم کرد : چی شده ؟!
تهیونگ : یک نفر از دیروز برای منشیم یه سری جعبه میفرسته
بوک : چجور جعبه ای ؟
تهیونگ : جعبه قرمز که توش یه کادو با نامه است
بوک : برام یه عکس از جعبه ها ، نامه ها و کادو ها بفرست تحقیق میکنم ، به کسی شک نداری ؟
تهیونگ : نه فقط انگار تعقیبمون میکنه
بوک : از کجا فهمیدی ؟!
تهیونگ : نامه شو بخونی میفهمی
بوک : اوکی برام بفرست تحقیق میکنم
تهیونگ : باشع ممنون
بوک : هنوز هیچ غلطی نکردم که تشکر میک.....
تهیونگ : خدافظ
بوک : هییی دا....
تهیونگ تلفن قطع کرد
تهیونگ : جیمین برو اون یکی کادو رو بیار
جیمین سر تکون داد و از در رفت بیرون
کوک به سمت تهیونگ رفت جلوش وایستاد
کوک :پیداش میکنه ؟
تهیونگ دستاشو دور کمر کوک چرخوند
تهیونگ : آره میکنه
تق تق
تهیونگ : جیمین نیاز نیست هر دفعه در بزنی بیا تو
در باز شد ، هلن و گونگ یو اومد تو
کوک سریع دستای تهیونگ از رو کمرش جدا کرد و تا کمر خم شد
کوک : اووو سلام بابا سلام خاله
تهیونگ : خوش اومدین
گونگ یو : سلام پسرا
YOU ARE READING
Two daddy and baby mochi
Romanceچی میشه اگه جیمین رو رییساش کراش بزنه ؟!!؟ اسم : دو ددی و بیبی موچی کاپل : ویکوکمین (ویکوک تاپ ) ژانر : روزمره ، تریسام ، رییس کارمندی ، امپرگ روز های اپ : شرط ووت تاریخ شروع : 1400/4/6 تاریخ پایان : ..... نویسنده : qzl and Crazy bestie