42

3.8K 415 141
                                    

( متن چک نشده مشکل داشت ولش کنین برین کلمه بعدی بوسسس 😂)

دیرینگگ دیرینگگگ ( زنگ گوشی جیمین)

جیمین : حتما مامانمه من میرم جواب بدم شما ببینین

همه سر تکون دادن

جیمین از بغل کوک اومد بیرون به سمت گوشیش که رو میز ناهار خوری بود رفت

دید یه شماره ناشناسه تماس وصل کرد

جیمین : بله

جانسو ( اکس تهیونگ ) : سلام جیمین شی جانسو هستم دوست دختر قبلی تهیونگ ، البته فعلا

جیمین اخماش رفت تو هم : بفرمایید

جانسو : فقط خواستم یه سری جچیزا بهتون بگم راجب تهیونگ و جونگکوک

جیمین : بفرمایید

جانسو : شما میدونستن تهیونگ گی نیستم ، برای پیشرفت شرکت مجبور به رابطه شدن

جیمین با تعجب : هااا

جانسو : نمیدونستین نه ، منو تهیونگ باهم بودیم که ته مجبور شد به خاطر شرکت و خوانوادش منو ول کنه چند ماه اول یواشکی کنار هم بودیم اما بعد تهیونگ کم کم افسردگی گرفت ، تهیونگ یه شخص ساکتی نبود ، اینکه مجبور شد با یه پسر باشه باعث افسردگیش شد .

جیمین هم نمیتونست باور کنه هم نمیتونست بگه نه این اشتباهه

جانسو : بعد فکر کن الان مجبوره با دوتا پسر وارد رابطه بشه ، قراره چه فشاری روش بیوفته؟ هوم ؟

جیمین : ما با موافقت هم دیگه وارد رابطه شدیم پس اگه مشکل داشت ، می‌تونست بگه و خیلی ممنون که یک سری چرت و پرت بهم گفتین و وقتمو گرفتین .

جانسو : تو فکر کن چرت و پرته اما بهت پیشنهاد میکنم ازشون بپرسی تا به چیزی که من میگم برسی، فعلا

و گوشی قطع کرد

جیمین تو ذهنش پر از سوال بود این واقعیته اگه نه چرا این حرفا رو به من میگه اسکله ؟ اگه آره چرا به من نگفتن واقعا تهیونگ تو فشاره ؟ افسردگی گرفته ؟ ....

با حس بغل شدن از فکر بیرون اومد

کوک : به چی فکر می‌کنی که نفهمیدی اومدم ؟

جیمین فعلا نمی‌خواست ازشون سوال کنه سعی کرد بپیچونه
جیمین : هیچی ، یادم رفت برای مامانم هویج با سس مایونز میکس کنم داشت سرم غر میزد

جونگکوک با تصور میکس هویج با سس مایونز صورتشو جمع کرد

جونگکوک : این چه کوفتیه

جیمین خندید به طرف کوک برگشت

جیمین : والا منم نمیدونم بهش میگن ویار حاملگی یه هویی یچیز عجیب قریب حوص می‌کنه

Two daddy and baby mochi Where stories live. Discover now