بچه ها قبل از این که شروع بشه
بعد هر اسم (( اینو بزارم یعنی داره تو ذهنش حرف میزنهکوک : بیاین جرعت حقیقت بازی کنیم
جیمین : اوکی
و بلند شد رفت اشپزخونه یه بطری شیشه ای اورد و به حال برگشت رو زمین نشست تهکوک هم کنارش نشستن و یه دایره درست کردن
کوک : سرش باید جواب بده تهش باید بپرسه
جیمین : اوکی
و شیشه رو گذاشت وسط و چرخوند
سرش به جیمین خورد تهش به کوک
کوک : خب اولی رو آسون میگیرم ، گرایشت چیه ؟
جیمین : اممم گی
ته : خانوادت خبر دارن ؟
جیمین سرشو به الامت اره تکون داد
ته : خوبه
کوک دوباره چرخوند
این دفعه سرش به سمت تهیونگ افتاد تهش به جیمین
جیمین : هیونگ قبل کوک با کسی بودی ؟
ته : اوهوم با یک نفر
جیمین : چی شد که جدا شدین ؟
کوکه عصبی شده بود = حسودی گفت : یه سوال بود فقطجیمین : اووفف باشه
دوباره چرخوندن
که سرش رو کوک تهش رو ته
جیمین : یعنی سوالی هست که از تهیونگ هیونگ ندونی کوکی؟
کوک : راجع به بچگیش
بعد نفسشو با صدا داد بیرون
ته : یه کاری نکن که فردا نتونی راه بری
کوک اخمی کردی گفت : اولا تو اخرش به شوهرت باید بگی دوما این دفعه نوبت منه
تهیونگ : هنوز که شوهرم نشدی و خودت میدونی عصبی بشم نوبت برام مهم نیست
جیمین (( نوبت چی ؟ یا خدا منظورشون از اون کارای خاک بر سریه ؟ اوفف مامانم روم اثر گذاشته کار خاک بر سری چیه خب بگو سکس ))
کوک اخمش غلیظ تر شد : تهیونگ نکنه کس دیگه ای رو دوست داری ؟ صبر کن صبر کن به فکر اون احمق افتادی ؟
تهیونگ اخمی کرد : چرا مزخرف میگی بعد اون احمق دیگه کیه ؟
کوک بلند شد : اوو ببخشید منظورم عشق اولتون بود خیلی من معذرت میخوام که احمق صداش کردم
و به سمت پله ها رفت
تهیونگ هم بلند شد : کوک من اصلا به اون فکر نکردم و چرا باید فکر کنم وقتی تو رو دارم
کوک که داشت از پله ها بالا میرفت گفت : برو عشق تو با این حرفا خر کن نه منو
و وارد اتاق شد در رو محکم بست
YOU ARE READING
Two daddy and baby mochi
Romanceچی میشه اگه جیمین رو رییساش کراش بزنه ؟!!؟ اسم : دو ددی و بیبی موچی کاپل : ویکوکمین (ویکوک تاپ ) ژانر : روزمره ، تریسام ، رییس کارمندی ، امپرگ روز های اپ : شرط ووت تاریخ شروع : 1400/4/6 تاریخ پایان : ..... نویسنده : qzl and Crazy bestie