14

5.2K 556 17
                                    

( عکس کار خودمه 🙂 )

قسمت اول تموم شد

کوک : پشماممممم

جیمین : واووو

کوک : خیلی خفن بوددددددد

جیمین : اوهوم

کوک دید که ته هیچی نمیگه نگاهی بهش کرد دید خوابیده

بلند شد و از کمد پتو برداشت برگشت که بندازه روش دید جیمین تهیونگو خیلی اروم درازکشش میکنه و یکی از بالشت های مبلو میذاره زیر سرش رفت سمتشون و پتو رو تهیونگ انداخت و جیمین هم تلوبزیون رو خاموش کرد

جیمین : هیونگ من میرم بخوابم کاری نداری ؟

کوک : نه خوب بخوابی

جیمین : ممنون

جیمین رفت روی تخت هواپیما خوابید

3 ساعت بعد

تازه از تاکسی پیاده شدن و به سمت ویلای خانوادگی جئون رفتن زنگ زدن خدمتکارا درو باز کردن

خدمتکار : خوش اومدین

تهکوک و جیمین سری تکون دادن : ممنون

خدمتکار : قربان متاسفانه اتاقا در حال تعمیره فقط اتاق اصلیه درسته

کوک : چرا چیزی شده ؟

خدمت کار : نه داره دکوراسیون هاشون عوض میشه

کوک : خوبه ، بیاین

جیمین : هیونگ من وسایلمو کجا بزارم

کوک : تو اتاق

جیمین : اخه نمیشه که اون اتاق شماست

ته : اتاق هر سه مونه جیمین تختشم بزرگه باهم میخوابیم

جیمین : نه نههههه من رو کاناپه میخوابم

کوک : نمیشه

جیمین : اخه این جوری هم نمیشه شما ها باهمین شاید کاری داشتین

ته : ما اگه کاری داشته باشیم بهت میگیم

کوک : نکنه دلت خواست جیمین

جیمین سریع گونه هاش سرخ شد و گفت : نههههه هیونننگ

تهکوک خنده ای کردن

ته : اوکی بیاین بریم خیلی خستم

کوک : تهیونگ داری پیر میشی کل راه خواب بودییییی بازم خسته اییییی

ته نگاهی به کوکمین کرد گفت : یعنی شما دو تا خسته نیستین ؟

کوکمین : نه

ته : اوففف اوکی برین حاضر شین بریم کنار دریا قدم بزنیم

کوکمین : یسسسسس

رفتن که حاضر بشن

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
سلامممم

چطورین؟

تولد جیمین مبارکککک 🥳🥳

و Poesie_gh@ ایدی تلگرامم اگه سوالی چیزی داشتین بپرسین 🙂

خیلی دوستون دارم 🙃💜

بوس 💜

ووت یادتون نره 💜

🐯🐰🐤

Two daddy and baby mochi Where stories live. Discover now