30

4.9K 550 176
                                    

صدای داد تهیونگ از اتاق ( رییسا ) : یعنی چی مامان تا کی میخوای ادامه بدی ؟

هلن : من خوبیه شمارو میخوام نمیخوام عاشق آدمای اشتباه باشین یا بشین

تهیونگ که دیگه تحملش تموم شده بود بلند داد زد : بسه مامان ، نه جونگکوک نه یون نه لین آدم اشتباهی نیستن

کوک‌ رفت سمتش جلوش وایستاد  : اروم باش ، لطفا

تهیونگ زیر لب باشع ای گفت و کوک کشید کنار

هلن : من نمیخوام بعضیا بچه هامو ناراحت کنن

تهیونگ : مامان این تو ای که ما رو ناراحت میکنی نه بقیه الان یون حالش بد شد ، سونگ هم نگرانشه هم خودشو مقصر میدونی بعدشم اون همه برنامه که سونگ چیده بود برای اعتراف خراب کردی

هلن : مشکل از منه که نگران شمام

کیفشو برداشت و رفت بیرون

گونگ یو : ببخشید این جوری شد

کوک : اشکال نداره و لبخند زد

گونگ یو به تهیونگ گفت : باهاش حرف میزنم نگران نباش

تهیونگ سرشو تکون داد

گونگ یو به طرف جیمین رفت : نباید اولین دیدارمون این جوری میشد ببخشید

جیمین که هول کرده بود : او مشکلی نیست آقا کیم

گونگ یو : با پسرام و دخترام دوستی پس بهم بگو عمو

جیمین با تعجب و خوشحالی  : چشم عمو

گونگ یو : خدافظ

منتظر جواب نشد سریع رفت دنبال زنش

تهیونگ رفت رو مبل نشست سرشو بین دستاش نگه داشت

کوک اروم جوری که فقط جیمین بشنوه : برو پیشش تا من برم قرص بیارم

جیمین سرشو تکون داد سریع رفت کنار تهیونگ نشست

جیمین : هیونگ

تهیونگ : بله

تهیونگ بعد چند ثانیه که دید جیمین جواب نمیده سرشو اورد بالا

جیمین که دید تهیونگ نگاهش میکنه دستاشو باز کرد به بغلش اشاره کرد

تهیونگ تک خنده ای کرد ، خم شد سرشو گذاشت رو شونه جیمین ، جیمین هم دستاشو دور تهیونگ پیچوند

جیمین : بخواب هیونگ

تهیونگ شماشو بست

در باز شد کوک با قرص و یه لیوان آب وارد شد

کوک : بدونه من ! ، خیلی بدین

جیمین خنده ای کرد

کوک : نخند فسقلی

جیمین :  خب تو هم بیا

یکی از دستاشو باز کرد

کوک : اول قرص ، تهیونگ بلند شو اینو بخور بعد بخواب

Two daddy and baby mochi Where stories live. Discover now