44

4K 503 340
                                    

اگر میتونین اول ، دو پارت قبل رو بخونین بعد بیایین اینو بخونین ، ممنون

خلاصه پارت قبل :
جیمین به تهکوک گفت می‌تونه حامله شه بعد گریه کنان رفت خونه تنش دل داریش داد بعد باباشم ننشو دلداری داد صبح شد جیمین رفت شرکت

( متن چک نشده مشکل داشت ولش کنین برین کلمه بعدی بوسسس )

به سمت کامپیوتر رفت اول برنامه تهکوک تا آخر هفته رو چید بعد شروع کرد به نوشتن استفا نامه

با برنامه و پاکت استفا نامه به سمت اتاق رییسا رفت دو تا در زد

تهیونگ : بیا تو

جیمین (( خب جیمین باید کار همیشگی رو کنی ، تو چشماشون نگاه نمیکنی و بدون هیچ حرف اضافه ای میری اینا رو تحویل میدی و برمیگردی ، اوکی ؟))

با تکون دادن سرش حرفای تو سرشو تایید کرد و در باز کرد رفت تو

نگاه تهکوک به جیمین افتاد جیمین هم نگاهش رو میز بود

به سمت میز رفت و برگه هارو گذاشت رو میز

جیمین : برنامتون تا آخر هفته

نامه رو هم گذاشت رو میز و به سمتشون هول داد

جیمین : اینم استفا نامه

کوک از جاش بلند شد و به سمت جیمین رفت ، دستاشو دورش چرخوند و محکم بغلش کرد

اما جیمین کاملا سرد ولی از درون در حال انفجار بود 

کوک رو موهای جیمین بوس ای گذاشت 

تهیونگ هم به اون ها ملحق شد

و از پهلو جیمینو بغل کرد ( جیمین وسطه،  ، تهکوک از پهلو بغلش کردن )

بعد چند ثانیه کوک از بغل سه نفره جدا شد و باعث شد چشمای جیمین به شخص چهارمه تو اتاق بیوفته

جیمین : ا.این شون کیه ؟

تهیونگ یه دستشو از دور جیمین باز کرد و با اون یکی دست هولش داد به سمت صندلی رو به روی اون شخص

تهیونگ : دکتر

جیمین به سمت تهیونگ برگشت گفت : دکتررر؟ دکتر برای چی ‍؟ چیزیتون شده ؟؟ خوبین ؟؟

و نگاه نگرانشو به تهکوک داد

تهیونگ با فشاری که به جیمین وارد کرد مجبورش کرد بشینه تهکوک هم هر کدوم یک طرفش نشستن

تهیونگ : نه برای توعه

جیمین با تعجب: من ؟؟!!

کوک : آره تو

جیمین : برای چی

کوک : موچی خیلی سوال میپرسیا ، برای این که ببینیم اون رحمی که داری برات مشکل ایجاد میکنه یا نه ؟ ، میتونیم بچه دار شویم یا نه ؟ ، بچمون سالمه به دنیا میاد یه نه ؟ و خیلی چیزای دیگه ، حالا فهمیدی ؟

Two daddy and baby mochi Where stories live. Discover now