ایده بدی بود.
صبح روز بعد اونا دارن سر قهوه ساز دعوا میکنن و فقط وقتی متوقف میشن که زمان رفتن هری میشه.
بحثشون تمام روز مثه یه ابر تو ذهن لوییه تا وقتی که میره مدرسه، دنبال گریسی.
سکس محشر بود. نه فقط چون خیلی وقت بود که انجامش نداد بودن.
لویی به کلی یادش رفته بود چقدر عاشق بدن هریه.
اونا سه راند رفتن، قبل از اینکه از خستگی روی تخت بی هوش بشن.و فقط سکس نبود. اونا به هم عشق ورزیدن. پر از عشق و شهوت بود و بدن لویی با هر دفعه فکر کردن بهش، گرم میشه.
گریسی: ددی؟
صدای گریسی از صندلی عقب لویی رو به خودش میآره.
خدا رو شکر. فکر کردن به آه و ناله های دیشب هری میتونست باعث بشه تصادف کنن.لویی: بله، عزیزم؟
اون جوابش رو میده و از توی آینه بهش نگاه میندازه.
گریسی: میشه واسه شام پیتزا بگیریم؟
لویی میخنده.
لویی: حتما. یادم بنداز یکی با سبزیجات واسه پاپا سفارش بدم.
گریسی: عوق
گریسی بینیش رو جمع میکنه.
لویی توی مسیر خونه میپیچه و میخنده.لویی و گریسی تا موقع شام فوتبال بازی میکنن (گریسی میبره) و وقتی میخوان توی خونه برن، لویی با دیدن یه ماشین تعجب میکنه.
هری هیچوقت انقدر زود خونه نمی اومد.
گریسی وقتی در خونه باز میشه با هیجان میگه: پاپا!!
هری یه لبخند خسته بهش میزنه وقتی گریسی به سمتش میدوئه.
هری: سلام، لاو
هری بلندش میکنه و اونو تو بغلش میگیره.
هری: روز آخر مدرسه چطور بود؟
گریسی: خوب
اون سرشو رو شونه هری میذاره.
گریسی: ددی گفت میتونیم واسه شام پیتزا بگیرم.
هری: خوب به نظر میاد.
هری کلیدهاشو کنار میذاره و در رو با باسنش میبنده.هری: چی میخوای روش باشه؟ خیارشور؟
گریسی: نه!!!
گریسی میخنده.
هری: خب، ساردین چطوره؟
گریسی دماغشو جمع میکنه: اییی! نه! من پیتزا با پنیر دوس دارم.
هری: اوه، اونم فکر کنم خوب باشه.هری گریسی رو زمین میذاره و به لویی نگاه میکنه.
با خجالت و کم رویی، بهش سلام میده.لویی: هی
لویی در جواب بهش یه لبخند کوچیک میزنه.اونا تو سکوت به خاطر صبح همدیگه رو میبخشن.
هری هم لبخند میزنه و مشخصا کل بدنش ریلکس میشه وقتی میبینه لویی عصبانی نیست.
لویی: میخواستم همین الان سفارش بدم، تو سبزیجات میخوای؟
هری: آره، لطفا.
لویی با سر تایید میکنه و موبایلش رو از جیبش در میآره.
YOU ARE READING
State of grace [L.S]/(Mpreg)
Fanfictionهری و لویی دعوا میکنن. اون ها تمام مدت دارن با هم بحث میکنن، تا جایی که گاهی دختر ۵ سالشون هم نمیتونه باعث شه تا متوقف بشن. اون ها به طلاق نزدیکن، ولی یه بارداری غیرمنتظره، میتونه چیزی باشه که ازدواجشون رو نجات بده. WARNINGS: !!Male Pregnancy ...