Thirty Seven

393 58 64
                                    

گریسی : ددی ؟

لویی : بله عشق؟
لویی با آه جواب گریسی میده.

اون به معنای واقعی کلمه تازه از خواب بیدار شده و واقعا حال و هوای بازی کردن 20 سؤالی رو نداره. لویی به سمت آشپزخانه میره تا چای درست کنه، در حالی که گریسی دنبالشه و پیراهن لوییو با دستش گرفته.

"سالگرد- عذرخواهی چیه؟ " گریسی میپرسه و همچنان محکم به پیراهن لویی چسبیده. لویی به آرومی بازوی گریسی رو می‌گیره و ازش می‌خواهد که پیراهنش رو ول کنه، قبل از اینکه بلندش کنه و روی میز بشونتش.

لویی : خب، امروز سالگرد من و پاپاست یه جورایی شبیه تولد ازدواج ماست ما هفت سال پیش ازدواج کردیم، پس این هفتمین سالگرد ازدواجمونه.

گریسی سرشو به نشونه فهمیدن بالا پایین میکنه و پاهاشو تاب میده

گریسی : این تو-تولد ازدواجتون کادو‌ام میگیره؟

لویی میخنده و کتری پر از آب میکنه.

لویی : بعضی وقتا آدما بهم کادوی سالگرد میدن… هرچند پاپا و من هیچوقت اینکارو نکردیم من بعضی وقتا بهش گل هدیه میدم.

گریسی : تو باید برای پاپا یه چیزی بگیری برای اینکه بهش نشون بدی که دوستش داری.

لویی : من به خیلی روشای دیگه بهش نشون میدم که دوستش دارم نه فقط از طریق هدیه دادن و کادو گرفتن.

گریسی فریاد میزنه : اما باید یه چیزی باشه مخصوص امروز، ما باید بریم و براش گل بگیریم!

لویی آهی میکشه و همونطور که مراقب عینکشه دستشو روی صورتش میکشه

و همونطور که سرشو تکون میده میگه : باشه باشه فقط اگه بری و لباس بپوشی، می تونیم بریم براش گل بخریم، خب؟

چهره گریسی میدرخشه و با ذوق میگه : یعنی منم میتونم بیام؟!

لویی : البته که میتونی من به یه متخصص نیاز دارم تا کمکم کنه گل مناسب برای پاپا انتخاب کنم l.

لویی گریسی بلند میکنه و قبل از اینکه روی زمین بزاریتش گونه‌شو میبوسه .

لویی : فقط لباس گرم بپوش، امروز قراره روز سردی باشه
گریسی : باشه!

گریسی درست زمانی که کتری شروع به سوت زدن میکند از آشپزخانه بیرون میره .

لویی لبخند گرم و نرمی میزنه و سرش را تکون میده و برمیگرده تا چاییش رو درست کنه. چند لحظه بعدش هری تو در ورودی ظاهر میشه درحالی که چشمای خواب آلودش میمالید به طرف لویی رفت و اروم زمزمه کرد : "صبح بخیر "

لبخند لویی نرم تر میشه وقتی هری با قدمای اروم سمت لویی میره و کنار گوشش نفسشو با ناله کوتاه میده بیرون.

لویی : خسته ای؟

هری زمزمه میکنه : اوهوم

دستش سمت لیوان لویی میبره و لویی چای به هری میده و هری قبل از نوشیدن یه قلوپ سمت لویی برمیگرده و میگه:سالگردمون مبارک.

State of grace [L.S]/(Mpreg)Where stories live. Discover now