نه تا چیز که لویی در مورد هری دوس داره. چیزایی که وقتی اوضاعشون بد میشه، بهشون فکر میکنه:
۱. اون لطیفه. هیچوقت خشن نیست، هیچوقت پرخاشگر و دنبال آشوب نیست.
اون عنکبوت ها رو توی دستش میگیره و از خونه بیرون میبره، به جای اینکه اونا رو بکشه.
اون هیچوقت سر گریسی داد نمیزنه، اون گریسی رو میشونه و باهاش حرف میزنه. اون عموما، واقعا عصبانی نمیشه. اون غمگین میشه و با خشم قایمش میکنه.
اون سافته. و لویی عاشق اینه که اون سافته.۲. اون گریسی رو باردار شد. اون با ارزش ترین و مورد علاقه ترین چیز تو کل زندگی لویی رو، به وجود آورد.
۳. اون تو دادگاه یه بد اس عه (badass). اون از بچه هایی که ازشون غفلت شده و زن هایی که ازشون سواستفاده شده، دفاع میکنه. اون با همه چیزی که داره، واسشون میجنگه.
۴. اون تنها کسیه که میتونه قهوه لویی رو به درستی، درست کنه. بیشتر وقت ها، لویی چای رو ترجیح میده، ولی بعضی وقت ها، تو مواقع خاص و عموما پر استرس، اون به قهوه نیاز داره و هری دقیقا میدونه که چطوری درستش کنه. چقدر شیر و شکر توش بریزه. لویی حتی خودش هم نمیتونه به خوبی هری، قهوه خودش رو درست کنه.
یه عالمه چیز هست که فقط هری میتونه درست انجامشون بده.۵. اون جوری گردن لویی رو میبوسه که هیچکس دیگهای نمیتونه.
۶. اون هیچوقت کاری نکرده که لویی احساس احمق بودن بکنه. بی کفایت، شاید، ولی احمق نه!
احمق بودن چیزیه که لویی تمام زندگیش، در مورد خودش فکر میکرده.
هری هیچوقت بهش احمق نگفته، حتی بهش اشاره هم نکرده. اون برعکسش رو انجام میده. اون باعث میشه لویی احساس کنه باهوشه.
اون احتمالا خودش هم متوجه این کارش نمیشه. احتمالا حتی متوجه نمیشه چقدر حرفهای کوچیکی مثه « این خیلی ایده خوبیه، بیبی » و « تو خیلی باهوشی، من بدون تو باید چی کار میکردم؟ » برای لویی معنی داره.۷. اون تنها مردیه که لویی با موی بلند ازش خوشش میاد. اون تنها کسیه که میتونه انقدر با موی بلند زیبا بشه. لویی اینکه موهای هری مثل یه هاله، وقتی خوابه، روی بالشتش، دورش پخش میشه رو دوس داره. اون دوس داره وقتی هری بعد از حموم موهاشو از توی حوله باز میکنه، نگاهش کنه. اون خوشش میاد که موهای هری رو پشت گوشش بده. اون دوس داره فرهای هری رو دور انگشتش بپیچونه و حلقه هاشو حتی ریز تر کنه. اون وقتی هری موهاشو بالا میده و از صورتش کنار میزنه و رو دوس داره، ولی یه جورایی وقتی توی صورتش میریزه، وحشی و به هم ریخته، و صورتش رو قاب میگیره، حتی بیشتر دوسش داره.
۸. اون سعی میکنه. لویی میدونه که گاهی براش سخته ولی اون سعی میکنه که بهتر باشه.
۹. اون زیباس. یه جورایی بدیهیه، ولی اون باعث میشه هر کاری که انجام میده، زیبا به نظر بیاد.
اخم بین ابروهاش وقتی تمرکز میکنه، خندهاش وقتی چیزی به نظرش واقعا خنده دار میاد، جوری که به گریسی نگاه میکنه.
اون کاری میکنه همه چیز مثل هنر بشه، انگار که لویی میتونه یه عکس ازش بگیره و قابش کنه و اون چند میلیون فروش بره چون همه رو به حیرت میآره.
YOU ARE READING
State of grace [L.S]/(Mpreg)
Fanfictionهری و لویی دعوا میکنن. اون ها تمام مدت دارن با هم بحث میکنن، تا جایی که گاهی دختر ۵ سالشون هم نمیتونه باعث شه تا متوقف بشن. اون ها به طلاق نزدیکن، ولی یه بارداری غیرمنتظره، میتونه چیزی باشه که ازدواجشون رو نجات بده. WARNINGS: !!Male Pregnancy ...