Twenty-three

926 173 134
                                    

⚠️ Warning: homophobia

لویی لحظه ای که وارد می‌شن می‌تونه حس کنه که والدین اون بچه، دارن قضاوتشون می‌کنن.

اولا، مشخصه که اون ها هموفوبیکن. وگرنه جک از کجا یاد گرفته؟ علاوه بر اون، هری و لویی حدود ده سال از اون ها جوون تر هستن. حتی مدیر هم وقتی اون ها وارد می‌شن، کمی تعجب می‌کنه و لویی حدس می‌زنه این دلیلش باشه.

لویی: عام، سلام
لویی دستش رو به سمت مدیر دراز می‌کنه، یه زن با موهای بلوند یخی.
لویی: من لویی ام، پدر گریسی.
+ خانم جِرمَناتا.
اون با لویی دست می‌ده و مودبانه لبخند می‌زنه.
+ خیلی خوشبختم.

بعد هری دستش رو به سمت اون دراز می‌کنه.
هری: من هری ام.
اون می‌گه و باهاش دست می‌ده. هری چهره وکالتش روی صورتشه که یعنی اوضاع قراره بد بشه.
لویی حس می‌کنه سرش داره گیج می‌ره.
+ از دیدنتون خوشحالم

اون ها با والدین جک دست نمی‌دن و رو به روی اون ها می‌شینن.
لویی شانس آورده که امروز با یک مشتری، جلسه داره. چون با تیشرت نئونی سبزش، خیلی کمتر احساس شایستگی می‌کرد که با یه پدر و مادر هموفوب بحث کنه.

+ خیلی خب، به نظر میاد که چند روز پیش، یکمی مجادله توی کلاس خانم بریجرز، پیش اومده.
خانم جرمناتا می‌گه، دست هایش روی میز به هم گره خوردن.
+ طبق اطلاع من، گریسی به چشم جک مشت زده، درسته؟
پدر جک: بله!
پدر جک موافقت می‌کنه.
پدر جک: و حالا بچه من یه چشم کبود کوفتی داره.

هری: خانم جرمناتا
هری کمی توی صندلیش صاف می‌شه و مچ‌ پاهایش رو، روی هم می‌اندازه.
هری: طبق اطلاع من، جک داشته گریسی رو اذیت می‌کرده، چون اون دو تا پدر داره. و حتی وقتی گریسی ازش خواسته که تمومش کنه، اون به مسخره کردنش ادامه داده. آیا کتک زدنش درست بوده؟ قطعا نه! و ما با گریسی در این مورد حرف زدیم. ولی، تبلیغات این مدرسه می‌گفتن که اینجا یک محیط مهربون و حامیه، و فکر نمی‌کنم رفتار جک، بر این اساس بوده باشه.

هری واقعا یه بد اَس عه، لویی عاشقشه.

مادر جک: پس چون ما به بچمون ارزش های خوب مسیحیت رو یاد می‌دیم، اون باید توبیخ شه؟
مادر جک می‌گه و یکی از ابروهایش رو بالا می‌بره. همون موقع که وارد شدن، لویی می‌تونست حس کنه که اون آدم زننده‌ای عه.

لویی: چه چیزی در مورد هموفوبیا، خوب و مسیحیه؟
لویی طعنه می‌زنه.
لویی: از دین واسه توجیحش استفاده نکن. ما... ما تو یه کلیسای کاتولیک ازدواج کردیم. مشکل مسیحیت نیست.

هری: اعتقادات شما، به پسرتون این حق رو نمی‌ده که دختر ما رو برای داشتن دو تا پدر، آزار بده.
هری می‌گه. چهره و لحن صداش، محکمه.

هری: اگه این چیزیه که می‌خواین بهش یاد بدین، ربطی به من نداره. البته که، به نظرم عاقلانه‌ است بهش بگین، پیش خودش نگهش داره. چون وقتی بزرگ شد، می‌تونه مشکلات جدی و قانونی برای هموفوبیک بودن، واسش پیش بیاد.

State of grace [L.S]/(Mpreg)Where stories live. Discover now