Twenty-one

973 172 166
                                    

لویی: اوکی، آخریش.
لویی در حالی که فلش کارت تو دستشه می‌گه.

هری گوشه انگشت شستش رو گاز می‌گیره و گوشه مبل جمع می‌شه. جامپر لویی تنشه.
لویی می‌تونه بگه که به زودی اون دیگه اندازه هری و شکمش نمی‌شه، ولی چیزی نمی‌گه. (مگر اینکه بخواد سرش بریده شه)

لویی: اگه والدی که قیم بچه نباشه، از دیدن بچه منع بشه، چی کار می‌تونه بکنه؟
هری: عام...
هری نفسش رو لرزون بیرون می‌ده.

لویی هیچوقت تو‌ زندگیش انقدر واسه یه امتحان استرس نداشته، و این حتی امتحان خودش نیست.

هری: می‌تونه... درخواست کنه که مدارک رسمی دیدارها توسط دادگاه بررسی شه.
لویی لبخند می‌زنه.
لویی: درسته، همشون رو درست گفتی.
چشم‌های هری درشت می‌شن.
هری: همشون؟
واضحه که هری حرف لویی رو باور نکرده.

هری: واقعا؟
لویی: یاپ!
لویی کمی می‌خنده.
لویی: همه صد و بیست هاشون رو. من فکر می‌کنم تو این امتحان رو قبول می‌شی، بیب.

گونه‌های هری یه صورتی خوش رنگه وقتی لب پایینش رو گاز می‌گیره تا زیاد لبخند نزنه.
اون خیلی فاکینگ کیوته. شکم لویی پر از پروانه می‌شه.

لویی: هی. تو لیاقتش رو داری، اچ. تو خیلی تلاش کردی. من بهت افتخار می‌کنم.
هری: ممنون، ال
هری ریز می‌خنده و یکی از فرهاش رو پشت گوشش می‌ده.

هری: ولی می‌شه یه بار دیگه مرورشون کنیم؟ فقط واسه مطمئن شدن.
اون واقعا مسخره است. لویی حسابی عاشقشه. و دقیقا چون لویی زیادی دیوونه هریه، دوباره فلش کارت ها رو برمی‌داره.

لویی: حتما. یه بار دیگه، و بعد تو استراحت می‌کنی.
هری: ولی...

لویی: هز
لویی یه ابروش رو واسه هری بالا می‌بره و لبخند می‌زنه.
لویی: بچه هم قراره وقتی به دنیا میاد، بتونه امتحان کانون وکلا رو قبول شه! تو به اندازه کافی تمرین کردی. حق داری یکم استراحت کنی.

هری کمی اخم می‌کنه.
لویی: حالا، ابطال چیه؟

                                     🟥

لویی: دلت دوباره دختر می‌خواد یا پسر؟
هری: لویی، من هنوز حتی تست هم ندادم.
لویی: فقط واسم سواله.

هری آه می‌کشه. تست رو از جعبه‌اش بیرون میاره و لب‌هاش رو جمع می‌کنه.
هری: نمی‌دونم
هری یکی از فرهاش رو پشت گوشش می‌ده.
هری: فکر کنم با هر دوتاش اوکی باشم.

لویی: من دلم یه پسر می‌خواد.
لویی روی لبه وان نشسته و به هری نگاه می‌کنه.
هری بهش لبخند می‌زنه و یه ابروش رو بالا می‌ده و با سکوتش از لویی می‌خواد که توضیح بده.
لویی: به نظرم گریسی عاشق یه داداش می‌شه و اینطوری وقتی اون و دوریس علیه ارنست تیم بشن، بالاخره یه دعوای عادلانه می‌شه.

State of grace [L.S]/(Mpreg)حيث تعيش القصص. اكتشف الآن