Nineteen

1K 165 177
                                    

هری: من گریه‌ام می‌گیره.
لویی: تو هنوز اصلا ندیدیشون.
هری: می‌تونم حسش کنم. قراره گریه کنم. دیشب وقتی یه نوزاد تو تبلیغ تلویزیون دیدم، گریه‌ام گرفت.

لویی با محبت لبخند می‌زنه و سرشو تکون می‌ده وقتی داره به هری کمک می‌کنه از پله های جلوی در خونه مادرش بالا بیاد. اون‌ها دارن می‌رن که ارنست و دوریس رو واسه اولین بار ببینن، چون با ماشین رفتن تا بیمارستان واسه هری سخت بوده.

اون فقط پنج هفته تا زایمانش مونده و لویی هر بار بهش فکر می‌کنه، متلاشی می‌شه.

لویی در می‌زنه و چند لحظه بعد در باز می‌شه و جِی با یه چهره خسته، اونجا ایستاده.
جی: سلام
اون با خستگی لبخند می‌زنه.
لویی: هی
لویی به هری کمک می‌کنه که وارد خونه بشه و بعد مادرش رو بغل می‌کنه.

به محض اینکه از بغل هم جدا می‌شن، جی تمام توجهش رو با محبت به هری می‌ده.
اگه خود لویی هم این کارو نمی‌کرد، فکر می‌کرد که این کار مادرش رو مخه.

جی: تو خیلی خوشگل شدی.
جی لپ هری رو می‌کشه و اون لبخند می‌زنه.
لویی قبلا فکر می‌کرد که pregnancy glow یه چیز غیر واقعیه، ولی هری ثابت کرد که اینطور نیست.

جی: تو حالت خوبه؟
هری: خوبم
هری اطمینان می‌ده.
هری: می‌خواستم بگم یکم خسته‌ام ولی مطمئنم شما منو شکست دادی. (جی خیلی خسته تره)
جی: حتی نمی‌تونی تصور کنی.
جی چشم‌هایش رو می‌چرخونه.

جی: بچه ها توی اتاقن، من می‌تونم بیارمشون پایین. نمی‌خوام این همه پله رو بالا بیای.
هری: می‌تونم
هری اخم می‌کنه. اون لجبازه و لویی همیشه اینو می‌دونست ولی به نظر میاد تو دوران بارداریش، بدتر شده.
جی و لویی به هم نگاه می‌کنن، جی یه نیشخند به لویی می‌زنه و بعد از پله ها بالا می‌ره.

لویی: بیا، تو باید بشینی
لویی دست هری رو می‌گیره و به سمت مبل می‌برتش.
وقتی لویی کمکش می‌کنه روی مبل بشینه، هری هنوز هم اخم کرده، ولی وقتی لویی کنارش می‌شینه و می‌بوستش، اخمش از بین می‌ره.
وقتی جدا می‌شن، لویی بهش لبخند می‌زنه.

لویی: امروز خیلی زیبا شدی.
هری: تو چاقم کردی
هری غرغر می‌کنه.
لویی: ببخشید
لویی با پررویی لبخند می‌زنه.
لویی: هنوزم زیبایی
هری می‌خنده و لویی سافت می‌شه.
هری: خب، ممنون
هری با شوخی گونه لویی رو نوازش می‌کنه.

جی از پله ها پایین میاد، با هر دستش یکی از بچه ها رو بغل کرده، چهره لویی نرم می‌شه.
جی: بیا، لویی، ارنست رو می‌خوای؟
جی پیشنهاد می‌ده و آروم ارنست رو به لویی می‌ده.

State of grace [L.S]/(Mpreg)Where stories live. Discover now