پارت هفتم

158 53 55
                                    

حال و هوای ثانیه های زندگیش یاد گرفته بود رنگ عوض کنه و رنگ ببازه!

قلب به زنجیر کشیدش حتی تقلای آزادی هم نداشت!

چه اسارتی شیرین تر از در بند عشق بودن؟

آهی کشید و به زمزمه های قلبش گوش داد!

چه مظلومانه خواستنشو تمنا میکرد

دستشو به سمت قلبش برد و از روی لباس، لمسش کرد.
چطور روزگار تونست قلبشو پُر کنه و تنهاش بذاره!؟

این تضاد عجیب پُر و خالی شدن هم باید به اراجیف تاریخ میپیوست!

آینه کوچیک تو دستش لرزید و چهره غمگینشو، آشفته کرد... آینه رو گوشه تخت پرت کرد و سرش، بین حصار دستاش اسیر شد.

چشماشو بست و خودشو لبه ی دره دید و از تصور سقوط ترسید! و این رویای ترسناک تو لحظه لحظه ی زندگیش و تو ثانیه به ثانیه از عمرش در حال تکرار بود.

چشیدن لذت عشق و با دنیایی حسرت ازش محروم شدن ، چه تفاوتی با سقوط داشت؟
نمناکی چشماش خبر از حال درونش میداد

این طوفان ویرانگر چطور سد قلبش رو شکست و اونو تو آغوش وسوسه انگیزش غرق کرد؟

کاش میتونست قلب زمان رو از تپش بندازه و تو همین روز و همین ساعت زندگی کنه
حتی اگه زیبای وسوسه انگیزش خبر از قلب بیمار جونگین نداشت!

این یک روز رو چطور به شب میرسوند و خورشید با چه رویی طلوع میکرد و خبر از جدا شدن میداد!؟

مگه طلوع با شروع دوباره نمیدرخشه؟ پس چرا طلوع جونگین مثل غروب، سرد و تو خالی بود؟

در حالی که لبای خشک شدش رو با بزاق دهنش خیس میکرد، دستاشو تو هم گره زد و گفت:

کای: سوهویا؟

سوهو که در حال پوشیدن لباس جدیدش بود بدون توجه، زیر لب گفت:
سوهو: هوم؟

کای: چی میتونه دردناک تر باشه؟ اینکه خواستتو به زبون بیاری و بعد به اجبار، دل بکنی؟ یا اینکه بخوای اما بترسی و پا پس بکشی؟

سوهو که به نظر میرسید حرف کای توجهشو جلب کرده، کامل به سمتش برگشت و در حالی که متفکرانه به صورت پر آشوب جونگین خیره شده بود گفت:

سوهو: هر دوش دردناکه! درد خلاصه شده بین زندگی ما... فقط کافیه یاد بگیری و باهاش کنار بیای. خواسته ی تو هر چه قدرم که بزرگ باشه، به اندازه ی حسرتی که بخاطر بیان نکردنش میخوری، بزرگ نیست! حالا انقدر ارزش داره بعدا که بشه حسرت لحظه های زندگیت؟

کای چشماشو بست و با تصور صورت کیونگسو، آهی کشید و گفت:

کای: معیار من از زیبایی، خیلی بزرگ تر از اینه که بتونم روش ارزش بذارم و حسرت، خیلی کوچیکه برای باقی عمری که بتونه بدون اون بگذره!!

Hidden Bad GuardsOnde histórias criam vida. Descubra agora