•| هفت: گوریلِ تنها

2.2K 513 483
                                    

قسمت هفتم: "گوریل تنها"
.
.
.
.

شاید اگر قرار بود یکی از بدترین تجربیات تهیونگ توی تاریخ ثبت بشه، همین لحظه بود در حالی که طلبکارانه و دست به سینه روبه‌روی جونگکوک در خلوت‌ترین جای مدرسه، یعنی حیاط پشتی اون‌ هم وقتی کلاس‌ها شروع شده بودن و کسی توی حیاط پر نمی‌زد ایستاده بود. به بهانه‌ی المپیاد کلاس رو پیچونده بود و حدس می‌زد جونگکوک هم پشت سرش با گفتن میشه "برم دستشویی؟" راه افتاده بود و حالاهم مثل آهویی بی‌پناه خفت شده.

البته که تهیونگ بخاطر این‌که سر جونگکوک داد زده بود و مثل سوراخ‌ِ کون راهش رو کشید و رفت سمت کلاسش، خجالت‌زده و شرمنده بود اما باز هم از رو نرفت. خیلی جدی و به قول خودش قدرتمند جلوی جونگکوکی که حتی قدرتمند‌تر هم به نظر می‌رسید ایستاده بود و با اعتماد به نفس کاذبی که بزودی وا می‌رفت و شل و پل می‌شد به دیوار تکیه داد.

جونگکوک چشم‌هاش رو ریز کرد و سر تا پای تهیونگ رو از نظر گذروند. موهایی که جلوی دیدش رو گرفته بودن رو با حرکت حرفه‌ای سرش عقب فرستاد و با قدم‌های محکمی خودش رو به تهیونگی که خونسرد بود نزدیک‌تر کرد. خب، فهمیده بود تهیونگ چی گفته و یک سری حدسیاتی راجع بهش داشت که اصلاً از این‌که درست از آب دربیان خوشش نمیومد. به همین خاطر سعی داشت از تهیونگ یک جواب واضح و ساده بگیره تا روانش به آرامش برسه.

- خب! منظورت رو واضح از حرفی که توی راهرو زدی بگو.

تهیونگ مثل یک بادکنک پر از هوا که بهش سوزن خورده ترکید و کم اورد. لعنتی جونگکوک وقتی جدی می‌شد تهیونگ حس می‌کرد زانوهاش هر لحظه ممکنه مثل ژله‌ای که توی چله‌ی تابستون آفتاب بهش خورده شل بشه و زمین بزنتش اما، بازهم سعی کرد قدرتمند‌تر از قبل بایسته. لجبازی تهیونگ‌ به معنای واقعی کلمه نظیری نداشت.

مشکل اینجا بود که جونگکوک هم مثل تهیونگ لجباز و پررو بودنش حد و مرزی نداشت، حتی ممکن بود درصد زیادی رئیس بازی هم بینشون دیده بشه. اما اخم روی پیشونیش و ژست مافیاهای ایتالیایی سیاه پوستش بخاطر عصبانیت و حرص نبود. فقط می‌خواست یکم ابهت داشته باشه ولی حیف که هیچ‌کدوم از اون دو پسر دبیرستانی نمی‌دونستن بیشتر شبیه گربه‌های لوسی به نظر می‌رسن که بهشون توجه نشده.

تهیونگ صاف‌تر ایستاد و باعث شد جونگکوکی که کمی خم شده بود و قوز کرده بود کوتاه‌تر به نظر برسه و ایزاک نیوتن با اعتماد به نفس _کاذب_ زیر چشمی نگاهی به جونگکوک انداخت.

- فکر کنم جمله‌ام به اندازه‌ی کافی واضح بوده.

- نه نبود پس یه بار دیگه بگو منظورت چی بوده!

جونگکوک کیوت بود با چاشنی جذابیت حتی وقتی جدی می‌شد هم باز خوردنی به نظر می‌رسید ولی تهیونگ نمیتونست با این حجم از رئیس‌بازی و پافشاری پسر کنار بیاد. تهیونگ دلش می‌خواست همین لحظه غیب بشه.

E-Boy VS Good Boy | VKOOKWhere stories live. Discover now