•| یازده: تیرامیسو

2.1K 512 328
                                    

قسمت یازدهم: "تیرامیسو"
.
.
.
.

عادی‌ترین اتفاقی که می‌تونست برای تهیونگ بیوفته از خواب پریدن اون هم نصف شب‌ها بود چون خستگی بیش از اندازه‌ی ذهنش باعث و بانی کم‌خوابیش بود.

یکی از کارهایی که باید بعد از درس خوندن انجام می‌داد حرکت کردن و انجام فعالیت‌های بدنی بود تا ذهن خسته‌اش بتونه استراحت کنه ولی پسر بیچاره به قدری بعد از درس خوندن بی‌حال و رنجور می‌شد که فقط میتونست روی تختش دراز بکشه و به سقف خیره بشه.

این موضوع اوایل به شدت تهیونگ رو آزار می‌داد چون پسر عادت نداشت مدام کابوس و خواب‌های نامفهوم ببینه و نصف شب از خواب بپره. تقریباً به شب‌ بیداری و بهتره گفت خواب-بیدار بودن کم‌کم داشت عادت می‌کرد.

اما چیزی که برای تهیونگ عجیب و تا حدودی میشه گفت عجیب بود، علاقه‌ی شدیدش به دیدن پورن اون هم نصف شب بود. در واقع این فکر از زمانی که مادرش سعی داشت مچش رو چند ساعتِ قبل بگیره، توی ذهنش مثل یک لنگر جا خوش کرد و اون فرشته‌ی شیطانی‌ای که سمت چپ شانه‌اش نشسته بود مدام با پوزخند تنه‌ای بهش می‌زد و از راه به درش می‌کرد.

تهیونگ روی تختش نشست و شکمش رو از زیر بلوزش خاروند. لب‌هاش رو تر کرد و به اتاق تاریکش که حتی ذره‌ای نور نداشت نگاهی انداخت. کورکورانه دستش رو سمت پاتختیِ کنارش دراز کرد و بعد از پیدا کردن گوشیش، اون رو روشن کرد تا ساعت رو چک کنه. با دیدن عدد سه متوجه شد به نسبت دیروقته ولی خیلی هم دیر نیست. البته که برای تهیونگی که تنش برای این‌کارها می‌خارید دیر نبود.

لعنت بهش، تهیونگ نمی‌دونست چه کاری درست و چه کاری غلطه. از این‌که توی همچین شرایطی قرار بگیره متنفر بود ولی گوریلی که وارد فصل جفت‌گیری شده بود قطعاً به این‌که تهیونگ چی دوست داره و از چه چیزی خوشش نمیاد، توجهی نمی‌کرد.

در نهایت با پوزخندی که نشان‌دهنده‌ی پیروزی اون میمونِ حشری بود، کمی دستش رو دراز کرد تا هنذفری‌ِ درب و داغونش رو که یکی از سری‌هاش معلوم نبود کجا افتاده و فقط یک سیم رو برای تهیونگ نگه داشته بود رو از زیر تختش برداره.

اون هنذفری برای مواقعی بود که می‌خواست در حین انیمه، سریال، فیلم و گاهی پورن دیدن حواسش رو به درب اتاق و رفت و آمد خانواده بده و خطر رو شناسایی کنه. محتاط بودن تهیونگ توی تک‌تک رفتارهاش مشهود بود حالا فرقی نداشت توی دوستی و ارتباط با آدم‌ها باشه یا پورن و انیمه دیدن. در نهایت روی تخت دراز کشید و بعد از مطمئن شدن از سرعت اینترنت پوزخندش پهن‌تر شد.

نور گوشیش رو حسابی کم کرد و بلافاصله توی سایتی رفت که معمولاً ازش بهره می‌برد. شروع بدی نبود، راستش تهیونگ بیشتر ترجیح می‌داد به چهره‌ی اون بندگان خدا توجهی نکنه و این سری هم داشت روی اندامشون تمرکز می‌کرد.

E-Boy VS Good Boy | VKOOKOù les histoires vivent. Découvrez maintenant