e💙5

17 6 0
                                    

جرد : این چه حرفی بود که زدی اَش ؟

اشتون درحالی که کیفشو از پشت کامیون بر می‌داشت

اشتون : خودت بهتر بیشتر میدونی...

جرد چشماشو توی حدقه چرخوند و

جرد : تو عقیده داری...اگه کسی عاشق کس دیگه ای بشه ... با وجود اینکه کس دیگه ای توی زندگی اون باشه بازم عاشقش میشه...اینو من می‌دونم برای همین همیشه خودتو به من میچسبونی تا اگه خاطرخواه پیدا کردی بفهمی عشقش واقعیه یا نه...

اشتون به جرد نزدیک و روبه روش ایستاد

اشتون : مثل همیشه درست گفتی...
جرد : اشتون چرا الان این حرف رو زدی...فکر کردی جنسن خاطرخواهت میشه ؟

اشتون با شیطنت راه افتاد به سمت ایمپالا و

اشتون : اگه جنسن عاشق من نشه ...  عاشق تو میشه...خخخ

اشتون شروع به دویدن کرد و جرد هم ریلکس دنبال اون حرکت کرد...اشتون به در ماشین که رسید با شیطنت به در ماشین اشاره کرد تا جرد درو باز کنه...جرد هم با خنده ای که چال روی لپاشو آشکار میکرد انگشت وسطیشو برای اون بالا آورد و  سوار ماشین شد...اشتون هم با چهره ای که قصد داشت اخمو جلوه بده اما کاملا خندون بود سوار ماشین شد...

به محض سوار شدن جنسن درحالی که اخم کرده بود پاشو روی گذاشت و با سرعت حرکت کرد...چرا جنسن اخم کرده بود...از چی ناراحت بود ؟ ... از شیطنت اشتون با جرد...از این ناراحت و عصبی بود چون فکر میکرد جرد و اشتون با همند ؟...چرا عصبی بود ؟

لوک : جن حالت خوبه ؟

جنسن با اخم به تأیید سر تکون داد و

اشتون : عصبی به نظر میرسه...

جنسن با اخم به  از آیینه به اشتون نگاه کرد...اما نگاهش از اون صیقل خورد و به جرد نگاه کرد ... جرد هم با بی اعصابی به اشتون نگاه میکرد و بعد...اون هم از توی آینه به جنسن نگاه کرد...چند ثانیه توی چشمای هم زول زده بودند که صدای بوق ماشینی باعث شد نگاهشونو از هم بگیرند...جنسن با ترس از مسیر ماشین مقابلش کنار رفت و مثل دخترای چهارده ساله که هول شدند از توی آیینه به جرد نگاه کرد ... جرد هم با خنده به اون نگاه و بعد نگاهش و به جاده داد...جنسن نفس عمیقی کشید و نگاهش و از آیینه و جرد گرفت...با خودش می‌گفت به کلی آبروم رفت...غروروم شکست...اخم کرد و به رانندگیش ادامه داد

لوک : تو هول شدی جن ؟

جنسن با اخم به لوک نگاه کرد

اشتون : آره هول کرده بود...

جنسن با خشم پوفی کشید و ضربه ای به فرمون زد...لوک روشو سمت صندلی عقب و اشتون کرد که درست پشت صندلی اون نشسته بود و

لوک : اسمت چیه ؟

لوک : اسمت چیه ؟

اشتون خودشو توی صندلی بالا کشید و صاف نشست و

you went🥀رفتـــیWhere stories live. Discover now