e💙23

16 4 0
                                    

باد می‌وزید...درختا بین هواهوی باد میرقصیدن...سوسوی باد از هر سمت به گوش می‌رسید...جرد...جرد هیچ‌جا نبود...جنسن همه تموم مسیر های مرتبط با بار رو دنبال جرد دوید او نبود...جنسن با اخمی که روی صورتش نشسته بود و چشمانی که نشانه از غم داشتن به طرف هتل رالی رفت...نگران بود...نگران جرد...اون حرف هایی که زده بود...صورتش اون چش شده بود...پله هارو نفس زنان طی کرد و بالاخره به در اتاق جرد رسید...یک بار...دوبار... دفعه ی سوم اشتون درو باز کرد و

اشتون : جنسن !

جنسن اشتون رو کنار زد و به داخل اتاق رفت و شروع به صدا کردن جرد کرد

جنسن : جرد...جرد...جییییی تو کجایی

اشتون درحالی که به در تکیه داده بود به جنسن نگاه و

اشتون : جرد اینجا نیست...چی شده ؟

جنسن به حالت عصبی چنگی به موهاش زد و روشو سمت اشتون کرد و

جنسن : نمی‌دونم چش بود...عصبی بود...بغض داشت...صورتش...صورتش کبود بودو یکی از چشماش ورم کرده بود بسته شده بود...داغوون بود...

اشتون با چهره ای که نگرانی توش موج میزد به جنسن نگاه و

اشتون : نمی‌فهمم یعنی چی ؟جرد دعوا کرده ؟

جنسن با خشم دستشو مشت و به اشتون نگاه و

جنسن : نمی‌دونم...اش نمیدونی اون ممکنه کجا باشه ؟
اشتون : نه...

جنسن با حالت عصبی سرتکون داد و از اتاق خارج از راه پله پایین اومد و

جنسن : ماشینتم که اینجاست پسر...چی سوویچ تو ماشینه...

جنسن به سمت ماشین رفت درش باز بود...سوار ماشین شد و ماشین رو روشن کرد و

جنسن : حیف که شولتم اینجا نیست...گره جرد

جنسن کلمه ی آخر رو با چشمای گرد شده گفت

جنسن : جی حتما اونجاست...

جنسن پاشو روی گاز گذاشت و راهی شد...در طی مسیر موبایلش رو درآورد و شماره ی جرد رو گرفت... بوق پشت بوق اما جواب بی جواب...

جنسن با عصبانیت موبایل رو ، روی صندلی کنار راننده انداخت و دنده رو عوض و با سرعت بیشتری به راه افتاد...

....
دستشو روی بوق ماشین نگه داشته بود و ناشیانه بوق میزد که این کارش باعث شد در اون خونه باز شه‌...
سیید با یه شلوارک درو باز کرد و با دیدن ماشین جرد درو تا ته باز کرد...وقتی جنسن وارد میشد با دیدن اینکه جنسن پشت فرمونه آلارمی تو سرش به صدا دراومد پس زنگ خطر کنار در رو فشرد...این کار باعث شد تموم چراغ ها روشن و تموم اعضا بیرون بیان...جنسن با اخم از ماشین پیاده و

جنسن : بچه ها جرد رو ندید؟

سید با چهره ی پر از سوال به جنسن نگاه و

you went🥀رفتـــیDonde viven las historias. Descúbrelo ahora