جنسن چشمای اشکیش رو بست و
جنسن : مـــــ...
اسرافیل : اگه بگی مرگ باعث مرگ جرد هم میشی...تموم فرشته ها و جنسن با تعجب به اسرافیل تازه ملحق شده به گروه نگاه کردن...فرشته ی مرگ بین جنسن و اسرافیل قرار گرفت و
فرشته مرگ : تو حق نداری حرفی بزنی...
جبرئیل : بزار بدونه...فرشته ی مرگ قصد اقدام به مخالفت داشت که جبرییل دستش رو گرفت و به میکاییل نگاه کرد... میکاییل به سمت جنسن رفت و
میکاییل : یادته جرد راجب مرگش بهت چی گفت ؟...جرد تا ۱۰ بشمار...جی...جی...اگه مرگ رو انتخاب کنی اونم میمیره...تو که نمیخوای زندگی عشقت رو دوباره با خودخواهی خودت خراب کنی ؟
جنسن با شک به میکاییل نگاه و فریاد زد
جنسن : من میخوام زندگی کنم...
---
پرستار وارد اتاق شد وپرستار : میدونم مسخرست اما...برادرتون ازم خواست تا تلویزیون رو روشن کنم و بزارم شبکه ای که مسابقه ی رالی آقای پادلکی رو نشون میده...
پرستار تلویزیون بالای تخت رو روشن کرد ،در این حین جنسن با شتاب روی تخت نشست...پرستار جیغ کشید و چند قدم عقب رفت و
پرستار : باورم نمیشه...آقای اکلس...
جنسن با اضطراب به پرستار نگاه و
جنسن : لباس های من کجاست...
پرستار : دکترا گفته بودن شما با یه مرده فرقی ندارید...
جنسن : گفتم لباس های من کجاست...پرستار با ترس به سمت کمد رفت و لباس های جنسن رو براش آورد و فوری به سمت مدیریت رفت تا خبر بده...جنسن با تموم دردی که تو تنش داشت لباس هایش رو پوشید و وقتی دولا شد تا بند کفش هاشو ببنده که
+ جنسن من دارم به پایان خودم میرسم...همیشه وقتی فکر میکردم به مرگم لبخندی روی لبم میشست چون فکر میکردم تو اون موقع حالت خوبه و تویی اون کسی که من در آخر قبل مرگ میبینم...جنسن دلم برات تنگ شده...من امروز خواستم تا رییس جمهور و دوستانمون به مسابقه ی آخر من بیان...هععع آره گفتم آخر...جنسن من کناره نمیگیرم من میمیرم...
جنسن با ترس میکروفن کوچیک جا ساز شده و رو از زیر بالشت برداشت و با دلهوره از اتاق خارج و به سمت خروجی رفت...در مسر میکروفن رو سمت گوشش گرفته بود...
+آره گفتم من میمیرم... رییس جمهور نمیزاره من زنده از این مسابقه بیرون بیام...
جنسن با بغض کنار جاده ایستاده بود و دستشو به منظور گرفتن تاکسی تکون میداد
+من میمیرم...اما تو نیستی که ازم بخوای تا ۱۰ بشمارم...تو نیستی که برام گریه کنی...چقدر من تنهام... خدانگهدار تنها دلیل شادی من...
VOUS LISEZ
you went🥀رفتـــی
Fanfiction📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 توی راه تیمارستان فریاد میکشید: بهش بگید اگه برگرده خوب میشم... 💙🖤💙🖤💙🖤💙🖤💙🖤💙 سه دو یک حرکت صدای حرکت لاستیک ها روی جاده ، جاده های مارپیج و طولانی ، حرکت بین باند های مختلف لایی کشیدن بین ماشین ها و بالاخره خط پا...