+رئیس میخواید چه کار کنید ؟
_چه کاری باید بکنیم؟
•چه کسی باید تحت نظرمون باشه ؟
°وظیفمون چیه؟
÷ بازم سرقت بانک؟
×دزدی از پولدار و کمک به فقیر ؟
٫واسه چی خبرمون کردید ؟
-کی قراره بمیره ؟جرد به صفحه ی مانیتور های پیش روش که هرکودوم درحال برقراری تماس تصویری و هر کدام فردی رو نشون میداد نگاه کرد و
جرد :کسی.قرار نیست.بمیره...جنسن اکلس...هرکی نزدیکش.شد.و.شما.حس.کردید.ممکنه روزی.دل.اونو.به.دست.بیاره.به.بدترین.شکل.ممکن.بترسونیدش...دورش کنید...کاری.کنید.از.جنسن.فاصله بگیرند...
÷سرقت از بانک چی میشه ؟
~اون عملیات بعدیه...جرد از اون گروه پیغامی دادن که بهت بدم...اونا میگن باید بریم براشون از بانک مرکزی دزدی وگرنه دینت میمیره...جرد با خشم صفحه ی مانیتور هارو پشت سر هم بست و خودشو روی تخت انداخت ...
.....
جنسن با عصبانیت ضربه ای به فرمون ایمپالا زد...با خودش میگفت : من چم شده...چرا اینطور شدم...چرا باید از فکر اینکه استفن خونه ی جرده عصبانی شم...چرا باید از حرف دنیل که گفت شاید روزی دو طرفه شه اینطور تو خودم برم...چرا ؟آهنگ اسلیپ نات رو قطع کرد و کنار هتل رانندگان رالی پارک کرد...از ماشین پیاده و بعد از درست کردن موهاش توی آیینه به سمت راهپله ها رفت ، اول به بخش مدیریت رفت و کلید اتاق خودشو گرفت و بعد هم آدرس اتاق جردو ...اتاق اونا تویه طبقه بود...به سمت اتاق رفت اما صبر کرد...با خودش گفت : الان ساعت ۲ شبه حتماً تا الان دیگه خوابیده...
اما باشنیدن صدای خودش از داخل اتاق جا خورد...این صدا متعلق به مصاحبهی چند ماه پیشش بود...یعنی کی داشت اون ویدیو رو میدید...
...
جرد کنار در ،درحالی که لپ تاپ روی پاهای کشیدش بود نشسته بود...به خاطر اینکه لپ تاپ شارژ نداشت رفته بود اونجا ... توی گوگل سرچ کرد ^جنسن اکلس^ و بعد اولین ویدیو رو باز کرد
مصاحبه گر : آقای اکلس ، شما به عنوان بهترین راننده ی قرن انتخاب شدید...بهترین راننده...خیلی از طرفدارانتون میخوان از گذشته ی شما بدونند...
جنسن داخل ویدیو مقداری مکس کرد و
جنسن :راستش تموم خاطرات من مربوط به ۱۵ سالگیم به بالاست...من حتی مادرمم یادم نمیاد...
در این حین یکی به در خونه ضربه زد و
جرد : اشتون برو درو باز کن...
اشتون روی تخت غلط خورد و
اشتون : استفن تو به در نزدیکتری برو درو باز کن...
استفن کلافه روی تخت نشست و
استفن : اگه اینطوریه باید بگم اصلا جرد از هممون به در نزدیک تره اصلا کنار در نشسته...
YOU ARE READING
you went🥀رفتـــی
Fanfiction📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 توی راه تیمارستان فریاد میکشید: بهش بگید اگه برگرده خوب میشم... 💙🖤💙🖤💙🖤💙🖤💙🖤💙 سه دو یک حرکت صدای حرکت لاستیک ها روی جاده ، جاده های مارپیج و طولانی ، حرکت بین باند های مختلف لایی کشیدن بین ماشین ها و بالاخره خط پا...