جنسن دست میکائیل رو گرفت و به محض یک پلک زدن خودشو توی راهرو بیمارستان دیگه ای دید...جنسن دست میکائیل رو ول کرد و با اخم بهش نگاه کرد
جنسن : ما اینجا چه کار میکنیم ؟
میکاییل به گوشه ای اشاره کرد و نگاه جنسن هم به اون سمت متمرکز شد...پسر بچه ای دست مادرشو گرفته بود و به سمتی میرفتن
میکاییل : باید دنبال اونا بریم...
میکاییل شروع به حرکت کرد و جنسن هونطور که دنبالش حرکت میکرد
جنسن : چرا...اصلا اونا کین ها ؟
میکاییل : میدونم مادرتو یادت نمیاد اما عکسش رو تو گوشی جرد دیدی ،علاوه بر اون توقع نداشتم که خودتم نشناسی...جنسن با تردید سرجاش ایستاد
جنسن : یعنی اون پسر منم و اون زن مادرم ؟
جنسن این رو گفت و دنبال میکائیل به راه افتاد...مادر و بچه...بچگی جنسن به همراه مادرش که تنها چهره اشو توی موبایل جرد دیده بود وارد اتاقی شدند و به سمت زنی رفتن که مشخص بود تازه زایمان کرده ...
بچگی جنسن : خاله جودی...مامان مری ، خاله جودی بچشو به دنیا آورده...
مری مقابل پاهای جنسن کوچولو نشست و
مری : آره...
در این هنگام پرستاری که بچه ای در بغل داشت وارد شد و
پرستار : خب خانم جودی پادلکی میخواین اسم این پسرو چی بزارین ؟
جودی خوشو رو تخت بالا کشید و با اشاره به پرستار فهموند بچه رو بهش بده...به محض بغل کردن بچه
جودی : جرد...اسم پسرم رو جرد میزارم
+خیلی برام آشنایی...
(جنسن همزمان با جرد از ماشین پیاده شد و همزمان ... جرد به سمت صندلی راننده و جنسن به سمت صندلی کنار راننده حرکت کردن...قبل از سوار شدن جنسن دستاشو روی سقف ایمپالا گذاشت و
جنسن : جرد...خیلی برام آشنایی...
جنسن به چشمای جرد خیره شد و ... آره به نظر جنسن جرد واقعا آشنا بود...
جنسن و جرد بعد چند لحظه سکوت همزمان سوار ماشین شدند..این هماهنگی آنها برای برادرانشان و حتی خودشان سوال شده بود _پارت 8)
بچگی های جنسن به سمت جرد رفت و
بچگی : چقدر زشتی...
جنسن به بچگی های خودش خندید و به سمت نوزاد ، جرد نوزاد رفت
جنسن : جی...
میکائیل : میدونی وقتی فکر میکنم چه بلاهایی سر این بچه میاد غمگین میشم...اون خیلی زود بزرگ شد...سرانجامشم به سرانجام تو بستگی دارهجنسن روی پاشنه ی پاش چرخید و
جنسن : منظورت چیه ؟
میکائیل به در اتاق تکیه داد و درحالی که جودی و مری ای که درحال نوازش هم دیگه بودن و میخندیدن نگاه میکرد
YOU ARE READING
you went🥀رفتـــی
Fanfiction📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 توی راه تیمارستان فریاد میکشید: بهش بگید اگه برگرده خوب میشم... 💙🖤💙🖤💙🖤💙🖤💙🖤💙 سه دو یک حرکت صدای حرکت لاستیک ها روی جاده ، جاده های مارپیج و طولانی ، حرکت بین باند های مختلف لایی کشیدن بین ماشین ها و بالاخره خط پا...