e💙22

16 3 0
                                    

چه قدر از اون فرد نفرت داشت...میشا به جنسن نزدیک شد و

میشا : سلام پیشیه جذاب من...خدایش هر روز جذاب تر از روز قبلتی...کی میشه که مال خودم شی...

جنسن با اخم به میشا نگاه و

جنسن : هیچوقت...

میشا به جنسن نزدیک شد و جنسن مقداری میشا رو به عقب هول داد و

جنسن : ازم دور شو عوضییییی...

میشا که صدای جنسن رو شنیده بود و متوجه میشا شد فوری خودشو بین جنسن و میشا قرار داد و

جرد : میشاااا اینجا...

میشا با تعجب به جرد نگاه و

میشا : تو اینجا چکار می‌کنی...

جرد تک خنده ی بلندی کرد و بعد

جرد : من اینجام تا نذارم به جنسن نزدیک شی...

میشا با تمسخر به جرد نگاه و

میشا : اونوقت چه طور ؟

جرد مقداری لباشو جلو داد و

جرد : با افشاء حقیقت...

میشا با تمسخر به جرد نگاه و

میشا : چه حقیقتی ؟
جرد : شاید...این که تو مدرکت رو خریدی و تا الان ۵ تا بیمارو زیر عمل با اشتباهاتت کشتی و با خریدن کارکنان و پرستارا و دکترا به خانواده های قربانی ها گفتی اونا خودشون زیر عمل مردن نه با اشتباه تو...

جرد یه ضرب این حرف هارو زد و بعد با خنده ی تمسخر آمیزی ادامه داد

جرد : کافیه یا بازم بگم ؟

میشا با ترس نگاهش و پایین انداخت و از کنار جنسن و جرد رد شد و از آنجا رفت ...جرد روی پاشنه ی پاش چرخید و رفتن میشا رو تماشا کرد و جنسن نگاه امضاء مرگ رو توی چشمای جرد دید...اما خودشو کنترل کرد...اون عاشق بود...حتی اگه جرد اونو بکشه باز نمیتونه ترکش کنه...باید مطمئن شه...بعد قضاوت کنه...

جنسن : از کجا اینارو از میشا فهمیدی ؟نگو هوش چون اینا از ظاهر معلوم نیست ...

جرد تک خنده ای کرد و

جرد : تحقیق و کمک گروه بی‌خانمان ها...

جنسن با ابرو هایی که از تعجب بالا پریده بودن به جرد نگاه و

جنسن : بی‌خانمان ها ؟
جرد : اوهوم من بهشون پول میدم و اونا برام تحقیق میکنن...آخه میدونی کسی به اونا شک نمیکنه...

جنسن به جردی که داشت با شیطنت به جنسن توضیح میداد نگاه کرد و

لوک : کجایید پس ؟

جنسن به جرد خندید و همراه هم به سمت لوک و اشتون رفتند و هرکی کنار برادرش و روبه روی عشقش نشست...و تلکابین شروع به حرکت کرد...اشتون موبایلش رو درآورد و شروع به فیلم برداری کرد و

you went🥀رفتـــیOnde histórias criam vida. Descubra agora