Part 1

207 56 14
                                    

پیش درآمد

کیونگسو به ساعت روی دیوار خیره شده بود. امیدوار بود که اون عقربه ها از حرکت بایستن و زمان متوقف شه. صدای پوزخند و به دنبالش صدای مچاله شدن کاغذی و رو از چند میز عقب تر شنید. کاغذ مچاله به پشت سرش خورد.

"فقط نادیده اشون بگیر کیونگسو" چشماش رو از ساعت برداشت و به معلم نگاه کرد " دانش آموزان پروژه هاتون رو به خاطر بسپرین. این پروژه بخش بزرگی از نمرتون رو شامل میشه پس تنبلی نکنین ،اگرچه که این یک پروژه ی گروهیه" صدای خوشحالی بچه ها توی کلاس پیچید و قلب کیونگسو از جا کنده شد. " هم گروهی هاتون به صورت تصادفی انتخاب شدن. گروه های دو نفری به این ترتیب اند: کیوهیون و تیفانی، یونا و سوهو، امبر و چانگمین، کیونگسو و جونگین...." کیونگسو سیخ نشست معلم همچنان ادامه لیستش رو میخوند ولی کیونگسو دیگه نمیتونست صداش رو بشنوه.اخه چرا کای؟ هر کسی رو به کای ترجیح میداد. زنگ خورد و دانش آموزا با عجله کیفاشون رو جمع میکردن و کلاس رو ترک میکردند. کیونگسو هم بین شون بود. به همون اندازه که میخواست زمان متوفق بشه الان میخواست ازون مدرسه لعنتی بزنه بیرون.

کای از کنارش رد شد" سلام بازنده" کیونگسو محلش نکرد و به جمع کردن کتاباش ادامه داد. کای خیلی راحت از پشت سرش کتاباش رو روی زمین ریخت و مثل جت از کلاس زد بیرون. کیونگسو سعی کرد جلوی اشکاش رو بگیره اتفاق به این ساده ای نباید روش تأثیر میذاشت.

داشت از کلاس بیرون میومد که معلم صداش زد. "کیونگسو میشه یه لحظه بیای اینجا" اگه ممکن بود قلبش بیشتر از قبل میریخت. سر تکون داد و به سمت معلم برگشت." کیونگسو ...نمره هات منو نگران میکنه." لحنش خیلی واضح بود. " نمره ات تو دو تا امتحان قبلی به زحمت به 60می رسید." کیونگسو سرش رو پایین انداخت. نمیتونست جلوی اشکی شدن چشمای درشتش رو بگیره " میدونم خانم پارک.سخت تر تلاش میکنم" معلم سر تکون داد. کیونگسو از کلاس بیرون اومد. نمیخواست دیر کنه. کورکورانه به سمت راه رو رفت از بین بقیه رد میشد. چشماش هنوزم نم داشت. تقریبا به در رسیده بود که دستی مچش رو گرفت و به سمت عقب کشیدش. "باورتون میشه من با این آشغال هم گروهی شدم؟" صدای کای بود. کیونگسو با سریع پلک زدن سعی داشت اشکاش رو پنهان کنه. کای به چونه اش چنگ زد و سرش رو به زور بالا گرفت. نفس های کیونگسو سریع تر و بریده بریده تر شده بود. نمیتونست اجازه بده کسی اونو این جوری ببینه.

"آیگوو معلم کیونگی کوچولو رو به گریه انداخته؟ هممم فکر کنم نمیدونی قراره چقدر اوضاعت داغون تر بشه" کای بهش سیلی محکمی زد و به کمد های پشت سرشون کوبیدش. کیونگسو روی زمین افتاد.گونه اش سرخ شده بود و میسوخت." باید برم خونه" از فکرش رد شد. کای پاش رو محکم به کمرش کوبید و همه هوای توی ریه هاش بیرون کشیده شد. کیونگسو تقلا کرد بلند شه تقریبا دست هاش روی زانوهاش بود که لگد دیگه ای از پهلو دوباره به زمین کوبیدش.

The Boy with the BluesWhere stories live. Discover now