دوهوان قدم هاش رو سمت بک کشید و در مقابل چشم های متعجب همه بدن کوچیکش رو در آغوش کشید
همه از روی صندلی هاشون بلند شده بودن این اتفاق اینقدر شوکه شون کرده بود که نمیدونستن چه عکس العملی نشون بدن
با اولین قطره ی اشکی که گونه ی کلاغ رو خیس کرد بکهیون درد خفیفی توی سینه ش حس کرد
و کمی بعد بغضش شکستدوهوان دوباره صورت پسر رو توی آغوشش قایم کرد:ممنون که قوی موندی
یه جی جلو رفت:دوهوانا...
قبل از اینکه پسر رو لمس کنه انگشت هایی دور مچش حلقه شد
یون شیک لبخند بزرگی زد که باقی مونده غذاهای روی دندوناش رو به خوبی نشون میداد:میبینی که یه حیوون چطور صاحب خودش رو پیدا میکنه
_فقط امیدوارم خفه شی
+قبل از اینکه بحث چهره رو پیش بکشی یادت که نرفته کسی که رو به روت ایستاده نیمه ی قلب هکس رو داره اون بهتر از همه اونو میشناسه
یه جی به دوهوانی که بی توجه به همه صورت بکهیون رو بین دستاش گرفته بود و به چشم های گیجش نگاه میکر،خیره شد:نکنه میخوای انتقام انگشتت رو با هکس جلوه دادن این پسره بگیری؟
+من و هکس خیلی وقته اون موضوع رو بین خودمون حل کردیم ما اوقات خوبی رو باهم گذروندیم دلیل اینجا اومدنمم همینه اون لیاقت یه زندگی خوب رو داره
_من بهت اعتماد ندارم
+تنها کسی که اهمیت نداره تویی
سئونگ وون که تا اون لحظه ساکت بود به حرف اومد:هیونگ بهتر نیست یه مدت اینجا بمونی تا مطمئن شی؟
+چی بهم میرسه؟
_هرچی که بخوای...
+میخوام شاگردم بشه
به بکهیون اشاره کردکای به نشانه ی تایید سری برای سئونگ وون تکون داد و دوهوان رو مخاطب قرار داد:اینقدر گیج شدنم از برگشت غیر منتظره ت که نمیدونم چیکار کنم میتونم بغلت کنم؟
پسر سعی کرد با پشت دست اشک هاش رو پاک کنه برخلاف میل باطنیش از بک جدا شد و خودش رو به آغوش کای و سهون رسوند سپرد
سهون کنار گوشش زمزمه کرد:ممنون که برگشتی همه منتظرت بودیم
بکهیون به تصویر مقابلش لبخند زد انگار اعضای خانواده اش بهم رسیده بودن بعد از یه مدت طولانی و قلبش از شادی میلرزید
با انگشت اشاره ش اشک جمع شده گوشه ی چشمش رو پاک کرد
آغوش اون پسر هیچ حس بدی بهش نداد اما نگاه عصبی چانیول کمی میترسوندش
دوهوان به حرف اومد:چشمام رو که باز کردم درک درستی از اطرافم نداشتم تا اینجاهم که اومدم بدنم میلرزید شاید هم از ترس اتفاقی که ممکن بود برای رئیس افتاده باشه اما انگار چند روزی بیهوش بودم
YOU ARE READING
HEX & HEX2
Horror💀عنوان:جادوگر "HEX" (فصل1&2) 💀کاپل:چانبک سکای 💀ژانر:فانتزی ترسناک عاشقانه درام 💀وضعیت: فصل اول کامل شده🚫 فصل دوم درحال تایپ❌ ⛔خلاصه فصل یک⛔ هکس،جادوگری که برای زنده ماندن محکوم به جنگ است اما جنگ مقابل آینه، برنده ای نخواهد داشت! او کسی است که...