Part twenty seven-my house

395 58 10
                                    

رفتيم جلوتر و خونمون كاملا معلوم شد. دست هرى رو كشيدم و هرى هم آروم از پشتم اومد. از پله ها رفتيم بالا و در زديم. بعد از چند ثانيه، تانيا اومد جلوى پنجره و تا مارو ديد جيغ زد و باي باي كرد! هرى خنديد و منم لبخند زدم. در رو برامون باز كرد و رفتم تو, هرى هنوز دم در وايستاده بود.

"You don't wanna come in?"
نمى خواى بياي تو؟

لبخند زد و سرشو تكون داد. آروم اومد تو و وايستاد بغل من. تانيا رفت پشت من و به هرى نگاه كرد. ههه! اون خجالت مى كشه!هرى خم شد طرف تانيا و دستاشو گذاشت رو زانوهاش و گفت

"You must be Ariana's naughty sister huh?"
تو بايد خواهر شيطون آريانا باشى آره؟

تانيا بهم نگاه كرد, بهش گفتم چي گفت. سرشو تكون داد و گفت

"Yes! And you are her boyfriend"
آره! ولى بعضى وقتا اون شروع مى كنه

هرى خنديد و منم ابروهام رو دادم بالا. هرى گفت

"Ok! well...nice to meet you princess! I'm Harry "
اوكى!خب...از آشناييت خوشحالم پرنسس! من هري ام

دستشو دراز كرد تا با تانيا دست بده. تانيا يكم مكث كرد و بعد دستشو آروم برد سمت هرى و دست داد! هرى گفت

"No no no it's like this"
نه نه نه اين شكليه

بعد به تانيا گفت دستاشو مشت كنه. خودشم مشت كرد و زد به دست تانيا. بعد مشتايي كه به هم چسبونده بودن رو چرخوندن و انگشتاشون رو تو هوا تكون دادن! تانيا خنديد و هرى گفت

"So this is our handshake"
پس اين دست دادن مائه

بهشون لبخند زدم و فكر كردم مامانم كجاست.از تانيا پرسيدم و گفت حمومه. ولى بعد صداي پاي مامانم رو شنيديم كه داره مياد. هرى از رو زانوش بلند شد و اومد كنار من وايستاد. مامانم گفت

"Hello honeys!welcome"
سلام عزيزا! خوش اومدين

هرى لبخند زد و تشكر كرد و منم سلام كردم. مامانم بغلم كرد و بعد هرى رو بغل كرد.

"Welcome harry! how are you?"
خوش اومدى هرى! چطورى؟

"Fine thanks. thank you for inviting me,you have a beautiful house"
خوبم مرسي. ممنونم كه منو دعوت مردين، خونه ى قشنگى دارين(انگليسي ها وقتى مى خوان مؤدب باشن و تعريف كنن اينجورى مى گن)

مامانم لبخند زد و گفت

"Thank you darling ! Be comfortable in here! imagine it like your second house"
مرسي عزيزم!اينجا راحت باش! مثل خونه ى دومت تصورش كن

هرى تشكر كرد و لبخند زد. با ادب شده! ما رفتيم بالا و تانيا موند كه به مامانم كمك كنه. در اتاقم رو باز كردم و رفتيم تو

"You have a beautiful room"
اتاق قشنگى دارى

"Thank you master polite"
مرسي آقاي با ادب

Once upon a timeWhere stories live. Discover now