chapter forty three-at the hospital

274 45 14
                                    

ساعت چهار شده. اول باید برم با درک تمرین کنم بعد برم پیش ابی اینا برای اجرای گروهیمون تمرین کنیم. سر درد داره روانیم میکنه. سرم داره نبض میزنه.  دارم سعی میکنم اتفاقای نیم ساعت پیش رو هل بدم عقب ولی خب نمیشه. بعد از پوشیدن لباسم با کیفم رفتم پایین سمت سالن. در سالن رو باز کردم و دیدم سووفیا داره تمرین میکنه. دِرِک هم نشسته منتظر من. بتانی هم داره با یه پسره که فکر کنم اسمش جویی هست داره تمرین میکنه. دوقلو ها هم هستن. رقص اونا خارق العادس! دو تایی با هم هماهنگ میرقصن انگار یکی داره جلوی آینه میرقصیم. برای درک دست تکون دادم و رفتم سمتش بغلش کردم

'you ok? seems like you...cried or something?'

خوبی؟به نظر میاد...گریه کردی یا یه همپین چیزی؟

'uh no...little bit tired'

آه نه...یکم خستم

'nobody's tired for the rehearsal!'

هیچ کسی یرای تمرین خسته نیست

سعی کردم بخندم و سرمو تکون دادم. 

کفشامو عوض کردم و با درک گرم کردیم

-----------------------------------------------

واااای باورم نمیشه! کل رقص رو بدون هیچ نقصی با دِرِک انجام دادیم. انقد خوشحال شدم دِرِک تو بغلم خفه شد! الان وقت تمرین رقص گروهیمونه که ار اول سال داشتیم روش کار میکردیم. معمولا رقصا با کل آهنگ نیستن ولی این رقص ما با کل آهنگه و هیپ هاپه و برای حرکات وقت میخواست. الان که لیام نیست یه نفر کم داریم و من نمیدونم باید چیکار کنیم. قراره با آهنگ 

feelin' myself--->william, french montana ft. miley cyrus

برقصیم. دو قلو ها با اینکه تازه اومدن سریع رقص رو یاد گرفتن. رفتم آهنگ رو پخش کنم که یهو در باز شد و چد بدو بدو اومد تو و در رو بست. همه بهش با تعجب نگاه کردیم. گفت

'oh i'm sorry guys, wanted t ask if i can dance instead of liam'

اوه ببخشید بچه ها،میخواستم بپرسم میتونم به جای لیام برقصم

مگه میرقصه؟ سوفیا پرسید؟

'you dance?'

تو میرقصی؟

چد با پوزخند گفت

'seriously? i invented dance'

جدی؟من رقص رو اختراع کردم

به من اشاره کرد تا موزیک بزارم. بعد به سوفیا گفت

'watch'

ببین

یه آهنگ دیگه به غیر از آهنگ خودمون رو گذاشتم. 

--------

من رسما لال شدم! اون اینجوری بلده برقصه و من نمیدونستم؟ اون...فرا تر از محشر بود. البته سبک اون استریت دنسه و ما باله کار میکنیم. ولی میتونیم برای رقصای گروهی ازش استفاده کنیم. من حرکات رو بهش یاد دادم و اون با 18 بار پشت سر هم انجام دادن یاد گرفتش. رقصمون رو  با بچه ها تمرین کردیم. آهنگ که تموم شد هممون خیس عرق بودیم. جولز و سوفیا جیغ کشیدن و دست زدن. ولی من اصلا حوصله ی دست زدن ندارم. چد اومد بغل دستم وایستاد و گفت

Once upon a timeTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon