chapter forty two-unpredictable

242 48 5
                                    

'um...harry?'

اوم...هری؟

همونجوری که نشسته بودیم و داشتیم حرف میزدیم گفتم.

'hmmm?'

'are you ready for tomorrow?'

برای فردا آماده ای؟

'oh yes'

اوه آره

ساکت شدم. نمیخواستم اینو ازش بپرسم. میخواستم درمورد بحث مایک و کریس باهاش حرف بزنم ولی نشد. یعنی نمیدونم چه جوری شروع کنم. بهم نگاه کرد و گفت

'and you?'

و تو؟

'yes, i have bunch of excitement but i'm trying to control myself'

آره، یه عالمه هیجان دارم ولی دارم سعی میکنم خودمو کنترل کنم

خنده ی کوتاهی کردم و اون با لبخند بهم نگاه کرد. لبخندم از بین رفت و گفتم

'liam had surgery'

لیام عمل داشت

'yup'

آره

بعد از یکم سکوت گفت

'let's just talk about another thing. i'm sure he's okay'

بیا درمورد یه چیز دیگه حرف بزنیم. من مطمئنم حالش خوبه

'okay'

باشه

'what up?'

چه خبرا؟

قیافشو کج و کله کرد و من بهش خندیدم. سرمو گذاشتم رو شونش و گفتم

'what's your favorite Disney song?'

آهنگ مورد علاقه ی دیزنیت چیه؟

یکم فکر کرد و گفت

'probably under the sea in the little mermaid. i used to sing it when i was a kid'

شاید آهنگ زیر دریا تو پری دریایی کوچولو. وقتی بچه بودم میخوندمش

من گفتم

'mine is right here right now from high school musical'

برای من همینجا همین الان از دبیرستان موزیکاله

'really? what was that?'

واقعا؟ چی بود؟

یه تیکه ی کوتاه از ورس اولشو براش خوندم

Can you imagine what would happen if we could have any dream
I wish this moment was ours to own it
And that it would think never leave

هری گفت

'i don't remember much'

زیاد یادم نمیاد

من اضافه کردم

'oh and everyday'

اوه و هر روز

'i really don't remember that!'

من واقعا یادم نمیادش

'oh come on high school musical 2'

اوه بیخیال دبیرستان موزیکال 2

Once upon a timeTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang