killer

130 43 12
                                    

Author: Naj
•T.me/kaisooficology

[ برای دیدن کلیپه ایمجین به چنل تلگراممون سر بزنید ]

-اوه کیونگسو خودتی؟
+آه باورم نمیشه توی این پرونده باید با دادستان کیم همکاری کنم
-این چه طرز استقبال کردنه؟
کیونگسو آهی کشید و سعی کرد آروم باشه و خیلی جدی درباره‌ی پرونده و قتل‌های سریالیش توضیح بده. ماجرا مربوط به فساد مالی بود و افرادی که در راس قرار داشتند و این رو زمانی کیونگسو فهمیده بود که نفر چهارم کشته شد، همه‌اشون یک نشونه داشتند و اونم این بود که از مجازات فرار کرده بودند.
-اوه چه پرورنده‌ی پیچیده‌ایه
جونگین نفس عمیقی کشید و بیخیال از اون همه توضیح خونسرد سعی کرد برای کیونگسو چیزی رو روشن کنه.
-این به جایی راه نداره احتمالا کله گنده‌ها باهم به مشکل خوردند، اونی که این وسط تمام وقتش تباه میشه ماییم
کیونگسو آهی از افسوس کشید و ولی نمیتونست مثل جونگین بیخیال انجام وظیفه‌اش بشه.
چدروز بعد قتل پنجم هم اتفاق افتاد و افسر دو اینبار خودش رو زودتر از جونگین به محل رسوند و تمام شواهد و مدارک رو بررسی کرد جز دوربین مداربسته، فیلمش رو توی فلش ریخت تا باخودش به ایستگاه ببره، بعد از انجام امور اداری و بحث با جونگین که مثل همیشه بیخیال صحنه و مدارکش رو بررسی میکرد به ایستگاه رفت و فلش رو به دستگاه زد.
حوصله‌اش سر رفته بود، سعی کرد به جای دیدن کل روز فقط اون بازه‌ی زمانی‌ای که فکر میکرد مقتول به قتل رسیده رو بررسی کنه تا اینکه با دیدن جونگین درجا خشک شد.
میدونست اون یه مشکلی داره و همه چیز خیلی صحیح برنامه‌ریزی شده ولی فکرش رو هم نمیکرد جونگین اون کسی باشه اون عوضی‌ها رو مجازات میکنه.
مدرک توی دستش بود ولی به جای تحویل اون، با جونگین تماس گرفت.

+هی تو، به نعفته که یک ساعت دیگه جلوی کافه‌ی همیشگی باشی

جونگین از تهدیدش خنده‌اش گرفت و وسایلش رو جمع کرد و خودش رو به اونجا رسوند.

-چیشده افسر سو
+اینبار تصویرت تو دوربین مداربسته بود
-تصویر چی
+دادستان با صورت خونی درحال فرار از راه پله

جونگین پورخندی زد، یک قدم نزدیک‌تر شد.

-ندیدی چطور توی دوربین نگاه کردم؟ شاید میخواستم افسر کوچولوم پیدام کنه.
+فکر نمیکنی همین افسرکوچولو زندگیتو نابود کنه؟

جونگین نزدیکش شد، بوسه‌ی سطحی به لبش زد و کنار کشید.

-نه تا وقتی افسرکوچولوم دوست‌پسرم باشه.

کیونگسو خندید و دستش رو دور گردن جونگین حلقه کرد.

+اینبار با شیطنتت خیلی بی احتیاطی کردی
-حواسم بود که فقط به دست تو بیافته

کیونگسو گردن دوست‌پسر قاتلش رو پایین کشید و عمیق بوسید، اون روزی که باهم قتل‌ها رو شروع کرده بودند، قسم خوردند تا پاک کردن کاملشون جلو برند، جونگین میکشت و کیونگسو تمام مدارک رو از بین میبرد و وقتی قرار شد تو پرونده باهم همکاری کنند اون‌ها میدونستند که مکالماتشون شنود میشه پس طوری رفتار کردند که انگار بار اولی بود که درباره قتل‌ها صحبت میشد و اون دو بعد از سال‌ها همدیگر رو ملاقات کردند.

همه چیز طبق برنامه هوشمندانه بود.

Kaisoo ImagineWhere stories live. Discover now