1️⃣3️⃣

872 151 13
                                    


با فریاد نهههههههه از خواب پرید و نفس نفس زنون به سمت در دوید بی توجه به پرستار وارد اتاق شد و با دیدن پسرش که زیر دستگاه اکسیژن آروم خوابیده بود نفس راحتی کشید و از شدت فشار گریه کرد قلبش داشت منفجر میشد
آقای محترم بفرمایید بیرون اینجا خیلی حساسه و باید استرلیزه باشه بفرمایید بیرون واسه بیمارا خطرناکه دیگه هم بدون اجازه وارد نشید ورگرنه نگهبان رو صدا میزنم که کلا ازبیمارستان بیرون تون کنن

کل شب رو دیگه نتونست بخوابه مدام خوابش جلو چشاش می اومد و باعث دلهره ی شدیدی میشد آنقدر ازشدت استرس توی راهرو رفت و اومد که پاهاش شروع به تیر کشیدن کردند
صبح روز بعد جیمین به بخش منتقل شد و حدودای ساعت یازده صبح به هوش اومد
البته واسه چند دقیقه و بعد دوباره از هوش رفت
جیمین حتی نمیدونست که چه اتفاقی افتاده ولی نگاه سنگین پدرش باعث بفهمه که چیز خوبی نیست اما بازم پرسید
_بابا جین چیشده؟ من چرا بیمارستانم؟
جین ثانیه با تعجب به جیمین نگاه کرد و بعد با خودش گفت خب اون ۱۶ سالشه هنوز بچست پس برای همین نمیدونه
_جیمین تو با کسی سکس کردی؟
جیمین ترسیده و خجالت زده سرشو تکون داد درحالی دلش می‌خواست زمین دهن باز کنه اون بره توش
جین‌سرش رو گرفت و گفت تو سن تو طبیعیه میل جنسی داشتن ولی مشکل اینکه باید سکس امن داشته باشی باید بهم میگفتی دوست پسر داری تا بهت یاد می‌دادم چرا ازم پنهونش کردی آخه
جیمین سرش رو تو یقه اش کرد و گفت من ...‌ببخشید اپا
جین اخمی کرد و گفت جیمین خیلی ناامیدم کردی تو نمیدونی چه آسیبی به خودت زدی !!پاتنرت کی  بود همکلاسیت؟
جیمین چیزی نگفت و لبشو گاز گرفت از واکنش پدرش از دونستن پاتنرش می‌ترسید
جین گفت جیمین تو سقط جنین داشتی میفهمی چه اشتباهی کردی؟
جیمین گریه میکرد هم بخاطر از دست دادن بچه ناراحت بود هم از اینکه پدرش رو  نا امید کرده بود خجالت می‌کشید
جین اشک هاش رو پاک کرد و گفت اشکال نداره ماه خوشگلم گریه نکن نزدیک بود از دستت بدم نمیدونی چه حالی شدم
کمی‌بعد دکتر برای چکاپ اومد
_بهوش اومدید جناب کیم؟ حالتون چطوره ؟
جیمین گفت  سرگیجه دارم احساس تهوع میکنم بدنم درده
دکتر با دقت گوش میداد گفت طبیعیه شما خون خیلی زیادی از دست دادی براتون تقویتی نوشتم
بعد رو به جین کرد و گفت بهتره که هرچی زودتر کورتاژ انجام بدیم چون ممکنه باعث عفونت بشه قبلا سونو گرافی انجام میدیم‌
.
.
.
‌.

دکتر اون ژل چندش آور چسبناک رو روی شکمش‌ کشید و دستگاه رو حرکت داد تا باقی مونده جنین رو ببینه و ببینه مشکلی برای کورتاژ نباشه ‌که با دیدن نتیجه شوکه شد
یک قلب کوچولوی تپنده اونجا بود ضعیف اما زنده
که البته کنارش یک جنین دیگه بود که متاسفانه از دست رفته بود دکتر اما چیزی نگفت و چیزایی تو سیستم تایپ کرد
کلی آزمایش نوشت .
بعد جیمین رو به بخش فرستاد و از جین خواهش کرد که به اتاقش بیاد


میخام باهاتون قهر کنم
ینی چی اینقدر ووتا کمه
شرط باید بزارم؟😒
نمیزارم ولی میزارم یک ماه بشه تو خماری بمونین😐

fake loveOnde histórias criam vida. Descubra agora