پارت ۲۶
جیمین با دست راستش رون های سفت و عضلانی کوک رو نوازش کرد و به سمت داخل رفت
کوک ناخواسته هینی کشید و گفت نکن دارم رانندگی میک...
حرف با حرکت نرم دست جیمین روی حساس ترین نقطه اش نصفه موند
سریع یک گوشه پارک کرد و لباشو روی لبای جیمین کوبوند و بوسه ای پر شور رو شروع کرد
بعد از چند دقیقه ازهم جدا شدند لبهای جیمین ورم کرده بود و حتی چند تا وکیس مارک روی گردنش به جا مونده بود
جیمین با دیدن خودش تو آینه شروع به غر زدن کرد
جونگکوک با سر خوشی گفت عاقبت کرم ریختن اینه دیگه برو از فندق ممنون باش وگرنه همینجا..
جیمین یک مشت محکم به بازوی جونگکوک زد و گفت بسهههه خدایا چطوری اینطوری برم خونه
جونگکوک گفت به راحتی !جین هیونگ نیست بیرون رفته
نامجون هیونگم تو دنیای خودشه
『♡』جین خیره به استیج رقص گفت واقعا خیلی وقته کلاب نیومده بودم
شیوون لبخندی زد ولیوان بزرگ آبجو رو جلوی جین گذاشت و گفت پس لذت ببر
لیوانش تو هوا نگه داشت و گفت سلامتی
جین هم آبجو رو بلند کرد وبه لیوان شیوون زد
صورتش از مزه ی تندش توهم رفت
شیوون با صدای بلند بخاطر موزیکی پخش میشد پرسید اصلا تاحالا چند بار اومدی کلاب ؟
جین کمی فکر کرد و اوهم بلند گفت نمیدونم چندباری با یونگی و تهیونگ اومدم
بعد نوشیدن چند لیوان جین احساس سرمستی میکرد لپاش گل انداخته بود
شیوون گفت بیا برقصیم
جین مخالفت کرد و گفت نه من دیگه جوون نیستم؟
شیوون اخمی کرد و به زور دست جین کشید و برد وسط پیست رقص و با گرفتن دستش مجبور به رقصش کرد
البته جین هم با آهنگ به وجد اومد و کلی رقصید .
دوباره الکل خوردند و اینبار جین خیلی مست شد شیوون ولی خیلی کمتر مست بود جین رو تا ماشین برد و سوارش کرد
جین پرسید ساعت چنده؟
شیوون به ساعت مچیش نگاه کرد و گفت ۱
جین گفت به نامجون نگفتم نگران نشه
اما بعد یهویی زد زیر گریه و نالید :اون که اصن نگرانم نمیشه اون دوستم نداره
شیوون سریع دستمالی بهش داد و گفت چرا گریه میکنی؟
جین با لحن خیلی غمگینی گفت اون دوستم نداره هیچ وقت نداشت مهم نیست چقدر براش تلاش کردم تو دبیرستان منو واسه بدنم خواست بعد هم بخاطر پول باهام ازدواج کرد
شیوون گفت اینطور نیست اونم دلایل خودشو داشته حالا گریه نکن تو زیبا ترین امگایی که من دیدم میتونی هر آلفای ک میخوای داشته باشیموهای جین رو نوازش کرد و نزدیکتر شد
همیشه دلش میخواست طعم لبهای گیلاسیه جین رو بچشه
جین نگاهی معصومانه به شیوون انداخت و گفت ولی من هر آلفایی رو نمیخوام من فقط نامجون رو میخام
شیوون لبخند زورکی ای زد ودور شد. گفت میفهمم ولی ۱۸ سال عشق یکطرفه بس نیست
نمیشه به بقیه ی الفاها فرصت بدی¿
جین نالید منم واقعاانتخاب نکردم که این شکلی باشه منم دوست دارم زندگیم عوض شه با یکی وارد رابطه شم اما قلبم اجازه نمیده من مثل احمق ها به این ازدواج دل خوشم حتی به بودن اسمش کنار اسمم راضیم اگر دوستم نداره اشکالی نداره میتونم بدون دریافت عشق کنارش باشم عشق من برای جفتمون کافیه
شیوون گفت اینقدر عاشقشی؟اون چی داره چیکار کرده برات؟ چرا؟
جین گفت نمیدونم فقط انگار از اولین روزی که دیدمش مال اون شدم از اولین چشم تو چشم شدنمون سند دلمو مفتی به نامش زدم منطقی نیست میدونم
شیوون گفت اگر اینقدر میخوایش من کمک میکنم به دستش بیاری تو چشماش حسادت میبینم
جین گفت نه دیگه نمیخوام دلمو الکی خوش کنم یک بار گول خوردم بس بود اون منو دوست نداره هرگز نداشته و هرگز نخواهد داشت
شیوون گفت متوجه ی نا امیدیت هستم ولی هیچ وقت حس ششم یک الفا رو دست کم نگیر
ما غریضی نسبت به الفاهای دیگه حس ششم قوی ای داریم اگر میگم بهم حسودی میکرد یعنی میکرد حالا یا حس مالکیت بوده یا علاقه که هر دوش پوئن مثبته برای تو
پس با نقشه ی من پیش ميريم!!!
YOU ARE READING
fake love
Short Storyکی فکرشو میکرد کیم نامجونی که از ازدواج فراری و ترجیح میده تمام وقتش رو با گل و گیاهاش بگذرونه تا امگاهای نچسب و لوس بخواد ازدواج کنه اونم به اجبار با امگایی که یه پسر ۱۶ ساله داره کاپل اصلی :کوکمین کاپل فرعی:نامجین