*22*

97 9 3
                                    

میگی روزگار این دنیا باهات قهره
اما فندوق خنگول من
مگه من جزء همین روزگار نیستم
بگو تا بدونم
کجای این روزگار جا دارم

*************************
دراکو:نفس‌من...حمومت تموم شد
با باز شدن در حموم جواب سوالمو داد
کمکش کردم که سریع خودشو خشک کنه و لباساشو بپوشه
دراکو:دلیل نفسای منی
هری:دراکو
دراکو:مگه دروغ میگم
جوابی نداد ولی بجاش خودشو تو بغلم انداخت و مجبورم کرد که روی تخت کنارش دراز بکشم
هری:چقدر خوبه که هستی
دراکو:من همیشه هستم ...اخه زندگی من،مگه من جز بغل تو جای دیگه‌ای دارم
هری:حق هم نداری که داشته باشی
روی موهاشو چندبار بوسیدم
دراکو:معلومه که حق ندارم انگار فراموش کردی که من دوس‌پسر هریم

هری:عشقم
دراکو:وقتی اینجوری صدام میکنی قلبم یجوری میشه
هری:درا😶
دراکو:باشه نفسم بفرمائید
هری:بیا امسال یکم رومانیک بازی دراریم
دراکو:و صدالبته به سبک کلاسیک
هری پووف کلافه‌ای کشید 
هری:چشم
یه نیم ساعتی ساکت موندیم که دیگه داشت خوابم میبرد
هری:تا حالا به این فکر کردی چرا تاحالا با هم دعوا نکردیم با اینکه کلی باهم تفاوت سلیقه‌ای که داریم بازم آنقدر عشقمون خوش رنگو پاکه که هیچکدوم از این کدورتا نمیتونه سیاهش کنه
دراکو: با اینکه خیلی قشنگه ولی منم بهش فکر کردم و سوال منم همینه...شاید یروزی فهمیدیم فعلا بیا یه چرتی بزنیم
هری خودشو بیشتر تو بغلم انداخت و گونمو بوسید
هری:چشم

***********************
🍀بیا یه قولی به هم بدیم...بیا دیگه هیچوقت دعوا نکنیم
♥ چرا ...
🍀چون حس میکنم زمان زیادی نداریم
♥ولی وقتی که عصبی میشه لپات سرخ میشه و این دل من کلی واست ضعف میده
🍀خوب سعی میکنم لپاموسرخ نگه دارم ولی دیگه دعوا نکنیم
حلقه دست ام که دور کمرش بود و تنگ تر کردم و سرشو بوسیدم
♥حتی اگه لپات هم سرخ نشه من با دیدنت دلم ضعف میره...عزیزترینم من قول میدم که هیچوقت دیگه باهات دعوا نکنم قول قول
🍀خیلی دوسشت دالم  
♥من بیشتر‌تر کوچولوی بانمک
**********************

امبریچ:یکبار دیگه کسی از مزخرفاتی که آقای پاتر از خودش درمیاره بگه باید منتظر عواقبش هم باشه...اقای پاتر بعد از کلاس میای به دفترم...حالا به درسمون میرسیم
و باید بگم آخر هر هفته یه آزمون گرفته میشه...جای سوالی نیست اما اگه کسی سوالی داره میتونه بپرسه

🕊⏺⏺⏺
سکوت مطلق
مگه کسی جرعت اینو داشت که سوالی بپرسه
وقتی صدایی از کسی بلند نشد عن خانم شروع کرد به وراجی کردن
مردشورتو ببرن اومدی اینجا درس بدی یا بچه های مردمو اغفال کنی
یجوری روی نیز میشست و با دکمه‌های کتش بازی میکرد و باهاش و بهم میمالوند انگار ...مرلین اصلا خودم روم نمیشه بهش نگاه کنم قشنگ داره با زبون بیرونی میگه بیاید منو بکنید...من جنده شمام...
اَه...
تا الان چندتا از دخترا صورتشونو چرخوندن تا نبیننش ،واسه همین هم از هر کدومشون ۲۰ امتیاز کم میکرد

Our Life[Drarry]Où les histoires vivent. Découvrez maintenant