حمایتا خیلی ضعیف شده، ویو بالای ۱۰۰ و ووت کمتر از ۸۰ و کامنت ها حتی کمتر از ۱۰ تا فقط برای پارت قبلی :))
لطفا زیبای وحشی رو به دوستاتون معرفی کنید
کامنت بذارید
ووت بدید و حمایت کنیدزیبای وحشی تا چپتر سی و پنج آماده آپه و سرعت پارت گذاری به حمایت های شما بستگی داره✨🤍
-------------------روزها پشت سرهم میاومدند و با سیاهی شب به پایان میرسیدند.
اما سرباز های چانیول هنوز نتونسته بودند ردی از اون پسر تخس و وحشی پیدا بکنند و همین باعث شده بود تا چانیول عصبی تر از هر موقعی بشه.
طوری کلافه و بیحوصله بود که حتی نمیتونست شبهاش رو به آرومی سپری کنه و خواب آرومی داشته باشه. کارهای زیادی روی دوشش مونده بود و از اون بدتر، کارهای ملکه وحشی سرزمینش که حالا معلوم نبود مردهست یا زنده، حسابی روی هم انباشته شده بودند.
چوبی که بین انگشتهاش فشرده میشد هرلحظه امکان شکستن رو داشت. هوا سرد شده بود؛ انقدری سرد که سوز سرما استخوان هر آدمی رو به درد میآورد. اما برای چانیولی که از خشم، درونش شعله ور بود این سرما هیچ تاثیری نداشت.
بدنش از سرما میلرزید و دست و صورتش مثل تیکه های یخ داخل رودخونه سرد و کرخت شده بودند. چشمهای طلایی رنگ و وحشیاش به جریان آبهای داخل رود خیره شده بودند.
با شنیدن صدای یکی از نگهبان ها، چوبی رو که بین دستهاش فشرده میشد زمین انداخت و به سمت نگهبانی که از سرما میلرزید چرخید.
_عالیجناب، ما ب... به اولسان و... یوبوری هم س... سر زدیم ولی موفق نشدیم تا م... ملکه رو پیدا کنیم.
بعد از به پایان رسیدن جمله اش، چانیول مثل دیوونه ها قهقه زد.به قدر این حرکت امپراطور سریع اتفاق افتاد که نگهبان مقابل چانیول، با ترس چند قدم به عقب رفت و با چشمهای گشاد شده به امپراطور خیره شد.
چانیول آخرین باری که همچین قهقهه ترسناکی سر داده بود، هنگام کتک زدن همسرش و سقط تولهاش بود.
چشمهای چانیول از خشم طلایی شده بودند و رنگ مشکی چشمهاش به سختی تشخیص داده میشد.
چانیول از این عصبی نبود که بکهیون، امگای وحشیاش فرار کرده بود. اون از این خشمگین بود که احمق فرض شده و یک پسر ضعیف و گستاخ تونسته اینطور آبروی خاندان سلطنتیشون رو به باد بده.
لبهای خشک شدهاش رو زبون زد. لبخند ترسناکش رفته رفته کمرنگ شد و حالت قبلی رو به خودش گرفت. نگهبان رو با دستش کنار زد و اهمیتی به این نداد که ممکنه روی زمین پرتش کنه. قدمهای سنگین و محکمش رو سمت اقامتگاهش برداشت و به نگهبانی که کنار در بود دستور داد.
YOU ARE READING
『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』
Fanfiction🦋☽ زیبــای وحشـی Complete ⛮ کاپـل: چانبــک ⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امپـرگ، امگـاورس، اسـمات ⛮ نویسـنده: السـا و بری ⛮ ادیتور و بازنویس: السـا بیون بکهیون، امگای زیبایی که به دستور امپراطور مجبور به ازدواج با اون آلفای روانی میشه. پارک چانیول،...