-چپتـر پایـانی-

1K 229 54
                                    

بدن سرد بکهیون حالا با کمک داروهایی که پزشک محلی به خوردش داده و سوزن هایی که به جای جای پوست رنگ پریده‌اش زده بود، گرم‌تر می‌شد و لب های سفید شده‌اش کمی به ملایمت گلبرگ های گل سرخ می‌زد.

گوانگ با دلتنگی سر کوچیکش رو درون گردن پدرش مخفی کرده بود و با ناخن های بلند شده‌اش به گونه استخوانی پدرش چنگ می‌انداخت و هر چند دقیقه یک‌بار لب های باز شده‌اش رو به نقاط مختلف صورت امپراطور می‌چسبوند تا مثلا رد بوسی از دلتنگی خودش به جا گذاشته باشه.

چانیول بوسه محکمی روی پیشونی پسرکش گذاشت و با لبخند اجازه داد ولیعهد کوچیک روی زمین بنشینه و همراه با آلفا، برای بیدار شدن پدرش انتظار بکشه. با کمک ییشینگ بانوی امگایی از همون محله پیدا کرده بودند تا به پسر کوچولوی سلطنتی شیر بده و شکم لاغر شده‌اش رو سیر کنه.

پزشک پیر با دست های لرزان سوزن رو از بین ابروهای بکهیون بیرون کشید و پارچه نمناک رو روی صورتش سر داد. دستش رو روی نبض بکهیون گذاشت و نفس آسوده خاطری سر داد. ملحفه رو تا زیر گردن امگا بالا آورد و با کمک دیوار سرپا ایستاد.

_مرد جوان، خداروشکر که همسرتون حال بهتری دارن. درست طبق سه روز گذشته داروها رو داخل گلوش بریزید و با پارچه و آب ولرم، دائما صورت و دوست‌هاش رو تمیز کنید. خیلی زود بیدار میشن... بهتون قول میدم.

چانیول درست مثل سه روز گذشته، خیلی ضعیف تشکر کرد و سرش رو تکون داد. زمانی که مرد پیر از اتاق کوچک چوبی خارج شد، گوانگ رو در آغوش گرفت و خودش رو به بکهیون رسوند. کنار امگا روی زانوهاش نشست و گوانگ رو برگردوند تا کمرش رو به سینه خودش تکیه بده.

_آه گوانگ... ببین چه پدر تنبلی داری! سه روزه خوابیده!

گوانگ انگشت شست و اشاره‌اش رو داخل دهانش برد و با سروصدا جواب آلفا رو داد. بزاق دهانش تا گردنش سر خورد و دست های خیس شده‌اش رو روی چونه پدرش کشید.

_خدایا داری چیکار می‌کنی؟

چانیول با خنده گوانگ رو از خودش جدا کرد و بوسه گاز مانندی روی گونه های گرد پسرک گذاشت که باعث شد جیغ ضعیفی از بین لب های درشتش بیرون بیاد و شکمش رو جلو بده.

دهان باز شده گوانگ توجه چانیول رو جلب کرد و با کنجکاوی نگاه خیره‌ای به لثه های صاف ولیعهد که دو گردی سفید رو نشون می‌دادند انداخت. با دیدن سومین دونه برفی که تازه از لثه‌اش بیرون زده بود لبخند بزرگی روی لب‌هاش نشوند و بار دیگه بوسه‌ای روی بینی گوانگ گذاشت که صدای پسرک رو درآورد.

_اینجا رو ببین! پسر کوچولومون داره خیلی زود یه دندون دیگه در میاره!

گوانگ با حجم حمله بوسه‌ای پدر آلفاش نق‌نق کرد و خودش رو تکون داد تا از بین دست‌های بزرگ و قوی چانیول بیرون بره. با تلاش خودش رو به بکهیون رسوند و کف دست های کوچیکش رو ناگهانی و خیلی محکم، روی صورت بکهیون فرود آورد و باعث شد امگای به ظاهر خوابیده ناله ضعیفی سر بده و بینی دکمه‌ای که در نگاه چانیول خیلی خوردنی به نظر می‌رسید رو چین بده.

『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』Where stories live. Discover now