سوزش ضعیفی رو در اطراف سرش احساس میکرد و همین باعث بر هم خوردن استراحتش میشد. پلک هاش رو با ناتوانی باز کرد و با تصور دیدن چهره همسرش، به کارش سرعت بخشید. امیدوار بود مثل همیشه بکهیون با چشم های نگران بالای سرش نشسته باشه و با بیدار شدنش لبخند بزنه و نفس راحتی بکشه؛ اما چهره پیر و اخمالوی پزشک دربار چیزی نبود که توقع دیدنش رو داشته باشه.
با ضعف دستی به پیشونیاش کشید و ناله دردناکی کرد. پزشک با خوشنودی کمی عقب رفت و سرش رو پایین انداخت تا ادای احترام کنه.
_خوشحالیم که هوشیار شدید امپراطور.
چانیول نفس عمیق و طولانی کشید و سعی کرد خودش رو روی تخت بالا بکشه. اما هادونگبو با گرفتن بازوهای پسرش این اجازه رو نداد و با نگرانی زمزمه کرد.
_لطفا استراحت کن پسرم. تو حال خوبی نداری.
چانیول بی توجه دستش رو از بین انگشتهای مادرش بیرون کشید و با سردرد و سرگیجه وحشتناکی که داشت مقابله کرد.
_برام مهم نیست... برید بیرون.
_ا... اما چان...
_همه برید بیرون!
فریاد خشدار چانیول تمام حاضرین رو شوکه کرد و باعث شد به سرعت اتاق رو خالی کنند. قلب دلتنگ و دردمند امپراطور تپش های سختی رو پشت سر میگذاشت و فکر به نبود همسرش، اوضاع رو سخت تر میکرد.
دست های سرد و لرزونش رو روی ملحفه کشید و از تخت پایین رفت. با احساس سرگیجه سرجاش ایستاد و بعد از گذشت چند ثانیه که تاری دیدش رفع شد، به راه افتاد و بدون توجه به پوشش نامناسبی که در جایگاه یک امپراطور داشت، از اقامتگاه خارج شد.
زانوهاش میلرزیدند و ایستادن روی پاهاش رو سخت میکردند. چشم هاش باد کرده بود و بر اثر وزش باد، به سوزش میافتاد. نگاه خشمگینش رو در اطراف چرخوند و قراولی رو از لشکر فرمانده اول دید که به سرعت میدوید و سعی داشت خودش رو به آلفا برسونه.
_س... سرورم... ما چیزی پیدا کردیم!
چانیول نفس حبس شدهاش رو بیرون داد و دستهاش رو مشت کرد. منتظر به دست های مرد خیره شد و با تکون سر، اجازه داد تا بتا جلوتر بیاد و بیشتر توضیح بده.
مرد بتا گیره سر طلایی رنگی به همراه یک تیکه پاره شده از هانبوکی با طرح نیمه گیاه آبی، مقابل چانیول گرفت و سرش رو پایین انداخت.
_طبق بررسی افسران لشکر فرمانده اول، این گیره سر طلایی متعلق به عالیجناب بکهیون هست و این تیکه پارچه متعلق به ولیعهد گوانگ که چند صد قدم دور تر از جایی که گیره سر رو پیدا کردیم، یافت شده سرورم. افسر ایم تشخیص دادن روی گیره سر اسم عالیجناب بکهیون حک شده و این پارچه تنها در خانواده سلطنتی چوسان استفاده میشه که با وجود نماد گیاه آبی قطعا به ولیعهد تعلق داره.
YOU ARE READING
『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』
फैनफिक्शन🦋☽ زیبــای وحشـی Complete ⛮ کاپـل: چانبــک ⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امپـرگ، امگـاورس، اسـمات ⛮ نویسـنده: السـا و بری ⛮ ادیتور و بازنویس: السـا بیون بکهیون، امگای زیبایی که به دستور امپراطور مجبور به ازدواج با اون آلفای روانی میشه. پارک چانیول،...