introduction

188 12 0
                                    

سلام فرزند ماه صحبت می‌کنه 🌗🌌

بیمار اتاق صد و هفتاد و نه برای من خیلی عزیزه و شاید دلیلش رو وقتی که تمام شد بهتون بگم :)

داستان مرد کوچولوی من یه داستان پر از فراز و نشیبه و نیاز داره که بهش زمان بدید تا خودش رو بهتون نشون بده پس ممنون میشم که این کار رو بکنید🫠🎀

یه چیز خیلی خیلی مهم هم هست... به یک جایی توی فیک می‌رسیم که نوشته ها کاملا بر اساس شعر های سهراب سپهری(هشت کتاب)، علی رضا لبش(نسکافه های بعد از ظهر) و فروغ فرخزاد(دیوان کامل) هست پس لطفاً اگر میخواید بگید که آره داری دزدی ادبی می‌کنی و این حرف ها... لطفا اصلا نخونید....

ایده بیمار اتاق صد و هفتاد و نه برمیگرده به سه سال پیش پس اگر تشابهی یا لقب های مشترکی هست لطفاً پای کپی نذارید...

در آخر فقط امیدوارم که ازش لذت ببرید و اگر دوست داشتید بهش ووت بدین🫶🏻🎀

این یه پلی‌لیستـه از آهنگی هایی که وایب این فیک رو می‌دن پس اگر خواستید گوش کنید 🫶🏻 🤍

به علاوه این شش آهنگ تمام طول نوشتن این فیک من موسیقی بی‌کلام above the rain from Jesse cookرو گوش دادم موسیقی زیبایی هست :)

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

به علاوه این شش آهنگ تمام طول نوشتن این فیک من موسیقی بی‌کلام
above the rain from Jesse cook
رو گوش دادم موسیقی زیبایی هست :)

★★★

قسمتی از فیک:

غروب تشنه‌ی تن تو بود، آخرین بار، در آن آخرین لحظه‌ی تماشای تو، طوفان نالید و من گوش کردم به ترکیدن بغض نورانی ستاره‌ها، به التماس لبخندت و دست هایم، آن دو امتداد بی‌انتها که سر به سر پوچ بودند و تهی برای نگه داشتنت
بر ما چه گذشت؟ کسی چه می‌داند؟
فردا، اگر فردا از راهش نمی‌رسید من تا ابد کنارت می‌ماندم.
به تو نگاه کردم، شکسته بودی و بی آهنگ و دیدم که التماس ستاره ها در شب چشم هایم روشن شد، دیدم که دست های تو همچون هاله‌ای از ابر های سفید به دنبال شکار ستاره های چشم هایم بود
من اندکی پیش تر از لب های تو ابدیت را نوشیده بودم اما حالا؟ همه چیز رو به پایان بود و ساعت روی هفت و ده دقیقه به پایان رسیده بود.

Patient Of 179 Room ﴾vk﴿Where stories live. Discover now