୨୧my petal ୨୧
part 13با پس زدن آغوش مرد، دست یونا رو گرفته بود و به سمت در خروجی میرفتند.
تهیونگ مبهوت شده بود ولی چیزی نگفت.با خروج شون از دادگستری، با ماشین یونا به کلینیک برمیگشتن. باز اون دو در صندلی عقب ماشین نشسته بودن و تهیونگ یاد اون بوسه دزدکی افتاده بود و در دلش میخندید.
با ملایمت دست پسر و گرفت
_ حالت بهتره؟+ بله ممنونم..
به سردی روش و از مرد گرفت و دستش و کشید
انگار حالا با مرور اتفاقاتی که براش افتاده بود از اون مرد بیشتر ناراحت بود ، با یادآوری بلاهایی که به سرش آمده بود ،از همه بیزار بود. دلش گریه میخواست، دلش میخواست دوباره سوار دوچرخه اش بشه و تو شهر بگرده و به دست مردم پیتزا برسونه.
دلش میخواست زندگی کنه... اما دیگه نمی تونست..تهیونگ با آه عمیقی به بیرون نگاه کرد.
_ یونا شما فردا برید خونه من، من اونجا رو براتون آماده کردم . بازم هر چی لازم داشتی به من بگو
بلند به در میگفت تا دیوار بشنود
+ ولی من نمیخوام بیام خونه شما
با اخمی رو به پسر کرد
_ ولی ما راجع بهش صحبت کردیم. یعنی چی ؟
+ یعنی من دوست ندارم بیام خونه شما، شب ها توی کلینیک میخوابم.
_ ولی تو قبول کرده بودی جونگ کوک-
+ الان میگم که نه ، نمیخوام مزاحم شما بشم
با توقف ماشین ، پیاده شد و به اتاقش در کلینیک پناه برد
زیر پتو خزید و بدون لحظه ای درنگ، شروع به گریه کرد
+ من نمیخوام.. نمیتونم تحمل کنم... اون ها.. اونها زندگی منو خراب کردن.. خدایا چیکار کنم..؟
یونا و تهیونگ هر دو با دنبال کردنش، به اتاق رسیدن و با شنیدن صدای گریه هاش نگران شدن.
YOU ARE READING
My Petal
Фанфикگلبرگ من [ ویکوک] Genre : Hybrid , Mpreg, Romance , Fluff، Dram کیم تهیونگ که به مافیای دارو معروفه و صاحب یکی از بزرگترین شرکت های داروسازی در کره است، در لابراتوار شرکت رقیب تخلفی رو میبینه. استفاده از یک هایبرید خرگوش بی گناه برای تولید دارو و...