ᕱ⑅ᕱ 38

668 145 56
                                    

୨୧ my petal ୨୧
part 36

୨୧ my petal ୨୧part 36

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


●●●

از مطب مشاور بیرون اومدن و به سمت پارک روبروش رفتن. خرگوش روی یکی از نیمکت ها نشست و مرد با عشق ،بوسه ای روی پیشونیش کاشت ‌.

_ پتال یکم اینجا بشین ، برم یه آبمیوه طبیعی‌ و خنک بگیرم برات. فک کنم یکم ضعف کردی عزیزم.

با لبخند بهش نگاه کرد .

+ نمیخواد بگیری ، من خوبم

با نگرانی اخم کرد .

_داشتی از پله ها می افتادی خرگوشم!

+فقط یکم سرم گیج رفت تهیونگی!

_همون دیگه ! ضعف کردی عزیزدلم، هیش! یه دقیقه اینجا بشین من الان میام

قبل مخالفت دوباره خرگوشش، به سرعت به سمت دکه آبمیوه فروشی پارک رفت.
بعد مدتی با یه لیوان آب هویج برگشت .

_شنیدم هویج برای خرگوش ها خوبه !

با ذوق خندید و لیوان و ازش گرفت.

+من هویج خیلی دوست ندارم ولی آب هویج خوبه! چرا برای خودت نگرفتی تهیونگی؟

با ناراحتی بهش نگاه کرد و لبهاش و آویزون کرد.
_ من میل ندارم عزیزم تو بخور

خرگوش با کیوتی شروع به نوشیدن کرد و سرش و به شونه مرد تکیه داد. به نرمی گوشاش و نوازش کرد و شونه اش وبغل گرفت. با تموم شدن آبمیوه اش،  لبخند زد

+ مرسی تهیونگی ، خیلی خوشمزه بود!

_ البته عزیزم، بهتری؟

+ اوهوم خرگوشی خوبه! میشه بریم خونه !؟

_ آره خرگوشم بریم، مطمئنی کاملا خوبی
پتال؟
سری تکون داد واز جاش پرید

+ آره! زودتر بریم خونه، ترو خدا تروخدا!

با کیوتی سرش و کج کرد و لبهاش و آویزون کرد. مرد که محو حرکاتش شده بود از روی نیمکت بلند شد و با چلوندن لپ های خرگوشش لب زد

_ من دیگه باید تو رو یه لقمه ات کنم !

با جیغ کیوتی سمت ماشین دوید .

My Petal Where stories live. Discover now