Part 39

589 66 20
                                    



MINSUNG & HYUNLIX-ZONE@ تمامی کارکتر های این فیکشن و کارکتر های تمام فیکشن های این چنل هیچ شباهت شخصیتی به


اعضای استری کیدز نداشته و تنها اسم کارکتر ها برگرفته از اعضای استری کیدز هست.




به ارومی و بدون هیچ حرفی به طرف خروجی رفتن و تا خواستن از خونه خارج بشن ، هیونجین سرش رو از روی بالش بلند کرد و با اخم نگاهش رو به فلیکسی که داشت کفشاش رو میپوشید داد و گفت : فلیکس ؟


ابرویی بالا داد و سرش رو بالا اورد و با دیدن همسرش که داشت بهش نگاه میکرد ، لبخند محوی زد و کفشاش رو در اورد و به طرفش رفت.


کنارش نشست و با لبخند گفت : جونم ؟


اب بینیش رو بالا کشید و دستش رو روی قلبش که کمی داشت تیر میکشید قرار داد و گفت : کجا میری عزیزم ؟


با همون لبخندش به هیونجین زل زد و موهاش رو از توی صورتش کنار زد و گفت : تولد چان هیونگه سونگمین میخواد سوپرایزش کنه بخاطر همین داریم میریم خرید.


لبخندی زد و به ارومی چشماش رو بهم فشرد و گفت : باشه عزیزم .. برو .. مراقب خودت باش.


سری تکون داد و تا خواست از روی زمین بلند شه ، هیونجین دستش رو گرفت و کارتش رو توی دستش قرار داد و گفت : هر چیزی که خواستی برای خودت و بچه ها بخر.


لبخند محوی زد و کارت رو از مردش گرفت و خم شد و لباش رو بوسید و گفت : میتونم هر چیزی که خواستم برای توهم بخرم ؟


ریز خندید و دستی به صورت فلیکس کشید و گفت :


فقط میتونی برای خودت لباس های خوشگل بخری


...اونموقع منم میتونم استفاده هامو ببرم.


به این حرف سکسی هیونجین خندید و ضربه ی محکمی به بازوش زد و گفت : بیشعور.


هیونجین هم خندید و نگاهش رو به جیسونگ و سونگمین که با نفرتی کاذب به فلیکس نگاه میکردن داد و گفت : برو تا نخوردنت.


ابرویی بالا داد و نگاهش رو به اون دونفر داد و با دیدن نگاه غضب ناکشون ، ریز خندید و دوباره خم شد و لبای هیونجین رو بوسید و به طرف خروجی رفت.


با عجله کفشاش رو پوشید و گفت : بریم.


جیسونگ با نفرت لباش رو جمع کرد و نگاهش رو به سونگمین داد و با لحن فلیکس لب زد : میتونم هر چیزی که خواستم برای توهم بخرم ؟


سونگمین ریز خندید و فلیکس با اخم به اون پسر نگاه کرد و یک دفعه زد توی دستش و گفت : ساکت


.. یعنی نمیتونم با همسرم حرف بزنم ؟


هیونجین به بحث کیوت اون سه نفر خندید و از روی زمین بلند شد و همانطور که به طرف سرویس میرفت، به شوخی که هر سه نفر جدیش گرفتن گفت : میدونین که اگر عصبانی بشم چی میشه دیگه نه ؟ درسته بیماری قلبی دارم ولی هنوزم همون هیونجینم.

Spell Revenge Season2 Where stories live. Discover now