_خدایا لیام ! چقدر طول کشید !
زین از پایین جوری داد زد که صداش به لیام که بالا بود برسه و دستشو روی صورتش کشید . گوشیشو باز کرد و مشغول چک کردنش شد .
لیام سریع از پله ها پایین اومد و طبق عادتش دوپله ی اخرو پرید . درحالیکه ادامس بادکنکی نسبتا بزرگشو که حجم زیادی از دهنشو اشغال کرده بود تند تند میجوید ، با یه لبخند دندون نما جلوی زین ایستاد .
_من دیگه آمادم !
لیام گفت و زین سرشو بلند کرد و بااخم و چپ چپ نگاش کرد .
_تو نیم ساعت پیش هم همین رو گفتی...و بعد رفتی بالا و الان برگشتی . حتی دنیا یا صفا هم انقدر طولش نمیدن لیام !
زین تقریبا بلند گفت و ادامس بادکنکی لیام با صدای بلندق ترکید ، باعث شد زین اعصابش بیشتر خرد بشه و با حرص نگاهش کنه . لیام یکم عقب رفت و لبشو گاز گرفت تا خندشو کنترل کنه
_باشه باشه متاسفم . حالا میتونیم بریم؟
مظلوم گفت و زین چشماشو چرخوند . بدون اینکه بهش نگاه کنه به سمت در خروجی راه افتاد . لیام اروم اروم پشتش میرفت و داشت نقشه میکشید که چیجوری اونو اروم کنه
_زینی؟
لیام گفت و دستشو روی دست زین که روی دستگیره بود گذاشت و اونو متوقف کرد .اونا مدت زیادی نبود که اعتراف کرده بودن همو دوست دارن ولی توی همین مدت کم ، لیام برای اینکه بتونه چیزی رو از زین بگیره یا خودشو لوس کنه اونو اینجوری صدا میزد
زین دستشو توی سینش قفل کرد و روشو برگردوند . حرکت لیام زشت بود ولی زین از لیام ناراحت نبود و همه ی اینا فقط نقشش بود .
_زینی ؟
دوباره اروم گفت و به زین نزدیک شد . بدنشو با فاصله ی خیلی کمی از بدن زین نگه داشت و روی فک زین رو بوسید . سرشو توی گردنش برد و گردنشو عین یه گربه لیس زد .
سرشو از توی گردن زین بیرون اورد و با چشمای درشتش به زین نگاه کرد . زین لبشو لیس زد . با چشماش به لباش اشاره کرد و بعد نیشخند زد .
لیام یکم جلوتر اومد و روی انگشتای پاش ایستاد و دستشو دور گردن زین حلقه کرد . سرشو جلو برد و زین چشماشو بست و لباشو یکم باز کرد ولی چشماشو باز کرد وقتی لبای نرم لیام روی گونش فرود اومد . لیام خندید و ازش جدا شد .
زین سعی کرد جلوی خندشو بگیره ولی ناموفق بود . به لیام نگاه کرد و تازه متوجه چیزایی که پوشیده بود شده بود .
_لیام؟
بااخم گفت و نگاهش روی سوراخ روی زانوی شلوار لی ابی رنگش ثابت موند . لیام سوالی بهش نگاه کرد .
_ این شلوار...
_اوه زین ! واقعا دیر شد ما باید زودتر بریم !
YOU ARE READING
I'm Not Yours {ziam}
FanfictionHighest ranking : #2 in Fanfiction _تو متعلق به منی +اشتباه میکنی . من متعلق به تو نیستم . من متعلق به هیچکس نیستم !