| Hadid Party night |

4.7K 613 419
                                    

میدونم موقع امتحاناست ولی وضعیت کامنتا واقعا افتصاحه ! منم امتحان دارم و واقعا هم مهمه فک نکنین بیکارم میشینم مینویسم ... اگه قراره اینجوری باشه میتونیم بزاریم بعد امتحانا !

Unedite


_تو کدومو انتخاب میکنی؟

زین پرسید و به لیام نگاه کرد . لیام جلو اومد و اونو از جلوی کمد لباساش کنار زد و خودش به جاش ایستاد و به لباساش خیره شد .

زین دقیق به نیم رخش خیره شد . جوری که دستشو زیر چونش برده بود و ابروهای پرپشتش بخاطر فکر کردن توی هم گره خورده بود و لباشو که غنچه کرده بود ، بی شک یکی از کیوت ترین صحنه های عمرش بود .

لبشو لیس زد و بعد دستشو توی سینش گره زد و به در باز شده ی کمد تکیه داد . به لیام دقیق نگاه کرد .

_بنظرم این ... خیلی قشنگه . ولی این هم ... میتونه توی بدنت فوق العاده باشه

لیام دوتا کت و شلواری که موردنظرش بود رو از توی کمد در اورد و توی هوا نگه داشت و به هردوشون دقیق نگاه کرد .

_بنظر تو کدوم بهتره؟

لیام پرسید و وقتی جوابی از زین دریافت نکرد ، سرشو بلند کرد و متوجه نگاه خیره ی زین روی خودش شد .

_به چی خیره شدی مستر مالیک ؟

یکی از ابروهاشو بالا برد و زین نیشخند زد .

_فقط به "پسرم" . میتونی به کارت ادامه بدی

زین گفت و گونه های لیام یکم صورتی شد ولی شیرین خندید . زین تکیشو از کمد گرفت و لبخند کوچیکی زد . جلو اومد و به کت و شلوارهای توی دست لیام نگاه کرد .

یکی از اونها کت و شلوار نسبتا یاسی بود و دیگری یک کت تک آبی نفتی بود که مطمعنا باید با شلوار جین میپوشیدش . اخم محوی کرد .

_این خیلی رسمیه . من اینو میپوشم

زین گفت و کت تک رو از دست لیام گرفت . لیام سرشو با علاقه چندبار تکون داد .

لیام کت و شلوار یاسی رو سرجاش برگردوند و وقتی به سمت زین برگشت ، زین فقط با پایین تنه ی لخت و تیشرتی که داشت درش می اورد بود . فوری دستشو جلوی چشماش گذاشت .

_خدای من زین ! تو خیلی بی ادبی !

لیام داد زد و زین با دیدن گردن و گونه های سرخش نیشخند زد و بعد خندید و تیشرتشو از سرش رد کرد .

_تو قبلا منو حتی بدون باکسرم دیدی لاو

زین گفت و اروم شلوار جین فوق العاده تنگشو برداشت و مشغول پوشیدنش شد . لیام اروم دوتا از انگشتایی که جلوی چشماشو داشت رو از هم فاصله داد و مشغول دیدن زین شد .

جوری که خم شده بود و جین تنگشو به زور بالا می کشید و سعی میکرد دکمشو ببنده . تتوهاش که واقعا چیزی فراتر از فوق العاده بنظر میرسیدن و اخم محوی که روی پیشونیش نقش بسته بود ... خدایا اون واقعا جذاب بود !

I'm Not Yours {ziam}Where stories live. Discover now