میدونم موقع امتحاناست ولی وضعیت کامنتا واقعا افتصاحه ! منم امتحان دارم و واقعا هم مهمه فک نکنین بیکارم میشینم مینویسم ... اگه قراره اینجوری باشه میتونیم بزاریم بعد امتحانا !
Unedite
_تو کدومو انتخاب میکنی؟
زین پرسید و به لیام نگاه کرد . لیام جلو اومد و اونو از جلوی کمد لباساش کنار زد و خودش به جاش ایستاد و به لباساش خیره شد .
زین دقیق به نیم رخش خیره شد . جوری که دستشو زیر چونش برده بود و ابروهای پرپشتش بخاطر فکر کردن توی هم گره خورده بود و لباشو که غنچه کرده بود ، بی شک یکی از کیوت ترین صحنه های عمرش بود .
لبشو لیس زد و بعد دستشو توی سینش گره زد و به در باز شده ی کمد تکیه داد . به لیام دقیق نگاه کرد .
_بنظرم این ... خیلی قشنگه . ولی این هم ... میتونه توی بدنت فوق العاده باشه
لیام دوتا کت و شلواری که موردنظرش بود رو از توی کمد در اورد و توی هوا نگه داشت و به هردوشون دقیق نگاه کرد .
_بنظر تو کدوم بهتره؟
لیام پرسید و وقتی جوابی از زین دریافت نکرد ، سرشو بلند کرد و متوجه نگاه خیره ی زین روی خودش شد .
_به چی خیره شدی مستر مالیک ؟
یکی از ابروهاشو بالا برد و زین نیشخند زد .
_فقط به "پسرم" . میتونی به کارت ادامه بدی
زین گفت و گونه های لیام یکم صورتی شد ولی شیرین خندید . زین تکیشو از کمد گرفت و لبخند کوچیکی زد . جلو اومد و به کت و شلوارهای توی دست لیام نگاه کرد .
یکی از اونها کت و شلوار نسبتا یاسی بود و دیگری یک کت تک آبی نفتی بود که مطمعنا باید با شلوار جین میپوشیدش . اخم محوی کرد .
_این خیلی رسمیه . من اینو میپوشم
زین گفت و کت تک رو از دست لیام گرفت . لیام سرشو با علاقه چندبار تکون داد .
لیام کت و شلوار یاسی رو سرجاش برگردوند و وقتی به سمت زین برگشت ، زین فقط با پایین تنه ی لخت و تیشرتی که داشت درش می اورد بود . فوری دستشو جلوی چشماش گذاشت .
_خدای من زین ! تو خیلی بی ادبی !
لیام داد زد و زین با دیدن گردن و گونه های سرخش نیشخند زد و بعد خندید و تیشرتشو از سرش رد کرد .
_تو قبلا منو حتی بدون باکسرم دیدی لاو
زین گفت و اروم شلوار جین فوق العاده تنگشو برداشت و مشغول پوشیدنش شد . لیام اروم دوتا از انگشتایی که جلوی چشماشو داشت رو از هم فاصله داد و مشغول دیدن زین شد .
جوری که خم شده بود و جین تنگشو به زور بالا می کشید و سعی میکرد دکمشو ببنده . تتوهاش که واقعا چیزی فراتر از فوق العاده بنظر میرسیدن و اخم محوی که روی پیشونیش نقش بسته بود ... خدایا اون واقعا جذاب بود !
YOU ARE READING
I'm Not Yours {ziam}
FanfictionHighest ranking : #2 in Fanfiction _تو متعلق به منی +اشتباه میکنی . من متعلق به تو نیستم . من متعلق به هیچکس نیستم !