لیام درو باز کرد و داخل خونه شد. توی خونه ی نایل یه دورهمی دوستانه بود و حسابی بهش خوش گذشته بود.
از روی سبدی که روی اپن اشپزخونه بود یه توت فرنگی برداشت و توی دهنش گذاشت . به اپن تکیه داد و مشغول جویدنش شد.
با دقت و زیرکی کل خونه رو دید زد....میخاست ببینه زین خونست یا نه. حالا نه اینکه مثلا باشه فرقی به حال لیام میکنه !
یا سرش تو گوشیشه یا خودشو یه جوری با موزیکاش و کاراش سرگرم میکنه. لیام نمیدونه چرا ولی حس میکنه زین داره ازش دوری میکنه...دیگه اصلا هیچ توجهی بهش نداره و حتی سعی نمیکنه وقتشو با لیام بگذرونه...
شایدم فقط یه توهم باشه؟! چون زین قبل از اینم باهاش وقت نمیگذروند.
_لیام؟! آقا توی استخر پایینه .
لیام سرجاش پرید و دستشو روی قلبش گذاشت. به مگی نگاه کرد و نفس آسوده ای کشید. ابروهاشو بالا انداخت.
_چرا به من میگی؟!
مگی شونه هاشو بالا انداخت و به کاراش مشغول شد.
_فک کردم دنبالش میگشتی...داشتی کل خونه رو دید میزدی
لیام یکم سرخ شد و سریع بهش پرید.
_م..معلومه که نه.
قبل از اینکه تک خنده ی مگی رو ببینه ، از اونجا بیرون رفت. یعنی انقدر ضایع بود که مگی هم فهمیده بود؟
به خودش اومد و خودشو توی زیرزمین جلوی در ورودی استخر دید.... شت حالا چرا اینجا؟
موهاشو از روی پیشونیش کنار زد و یکم پیشونیشو ماساژ داد.
دلش میخاست همین الان بره داخل. تصور زین مالیک فقط با یه مایو و اون تتوهای سکسیش و موهای خیسش که روی پیشونیش ریخته چیزی نیست که کسی بتونه ازش بگذره...
قبل از اینکه مغزش بهش هشدار بده و ازش برای داخل رفتن یه دلیل بخواد ، درو باز کرد و داخل رفت.
با شوک به اطرافش نگاه کرد...اونجا خیلی بزرگ بود و پر از بخار. تقریبا شبیه یه دریاچه ی محلی یا یه همچین چیزی بنظر میومد. زین مالیک واقعا خوش شانسه...اون بهترینارو داره!
_تو اینجا چیکار میکنی؟!
لیام که مشغول دید زدن اطرافش بود ، به سمت زین برگشت و اوه کوچیکی از دهنش خارج شد.
زین گوشیشو خاموش کرد و کنار گذاشت. کنار لبه ی استخر ایستاده بود و تا روی سینه هاش زیر آب بود. همونطور که لیام تصور میکرد ، موهای خیسش روی پیشونیش ریخته بود و بدنش بخاطر قطرات اب برق میزد.لیام حتی فراموش کرد نفس بکشه!
_دست از خوردن من بردار و و جوابمو بده
زین گفت و نیشخند بزرگی زد. دستاشو باز کرد و دو طرف لبه های استخر گذاشت. باعث شد بازوهاش منقبض بشن و رگاش معلوم.
YOU ARE READING
I'm Not Yours {ziam}
FanfictionHighest ranking : #2 in Fanfiction _تو متعلق به منی +اشتباه میکنی . من متعلق به تو نیستم . من متعلق به هیچکس نیستم !