| Two handed swim |

4.8K 690 398
                                    

لیام درو باز کرد و داخل خونه شد. توی خونه ی نایل یه دورهمی دوستانه بود و حسابی بهش خوش گذشته بود.

از روی سبدی که روی اپن اشپزخونه بود یه توت فرنگی برداشت و توی دهنش گذاشت . به اپن تکیه داد و مشغول جویدنش شد.

با دقت و زیرکی کل خونه رو دید زد....میخاست ببینه زین خونست یا نه. حالا نه اینکه مثلا باشه فرقی به حال لیام میکنه !

یا سرش تو گوشیشه یا خودشو یه جوری با موزیکاش و کاراش سرگرم میکنه. لیام نمیدونه چرا ولی حس میکنه زین داره ازش دوری میکنه...دیگه اصلا هیچ توجهی بهش نداره و حتی سعی نمیکنه وقتشو با لیام بگذرونه...

شایدم فقط یه توهم باشه؟! چون زین قبل از اینم باهاش وقت نمیگذروند.

_لیام؟! آقا توی استخر پایینه .

لیام سرجاش پرید و دستشو روی قلبش گذاشت. به مگی نگاه کرد و نفس آسوده ای کشید. ابروهاشو بالا انداخت.

_چرا به من میگی؟!

مگی شونه هاشو بالا انداخت و به کاراش مشغول شد.

_فک کردم دنبالش میگشتی...داشتی کل خونه رو دید میزدی

لیام یکم سرخ شد و سریع بهش پرید.

_م..معلومه که نه.

قبل از اینکه تک خنده ی مگی رو ببینه ، از اونجا بیرون رفت. یعنی انقدر ضایع بود که مگی هم فهمیده بود؟

به خودش اومد و خودشو توی زیرزمین جلوی در ورودی استخر دید.... شت حالا چرا اینجا؟

موهاشو از روی پیشونیش کنار زد و یکم پیشونیشو ماساژ داد.

دلش میخاست همین الان بره داخل. تصور زین مالیک فقط با یه مایو و اون تتوهای سکسیش و موهای خیسش که روی پیشونیش ریخته چیزی نیست که کسی بتونه ازش بگذره...

قبل از اینکه مغزش بهش هشدار بده و ازش برای داخل رفتن یه دلیل بخواد ، درو باز کرد و داخل رفت.

با شوک به اطرافش نگاه کرد...اونجا خیلی بزرگ بود و پر از بخار. تقریبا شبیه یه دریاچه ی محلی یا یه همچین چیزی بنظر میومد. زین مالیک واقعا خوش شانسه...اون بهترینارو داره!

_تو اینجا چیکار میکنی؟!

لیام که مشغول دید زدن اطرافش بود ، به سمت زین برگشت و اوه کوچیکی از دهنش خارج شد.

زین گوشیشو خاموش کرد و کنار گذاشت. کنار لبه ی استخر ایستاده بود و تا روی سینه هاش زیر آب بود. همونطور که لیام تصور میکرد ، موهای خیسش روی پیشونیش ریخته بود و بدنش بخاطر قطرات اب برق میزد.لیام حتی فراموش کرد نفس بکشه!

_دست از خوردن من بردار و و جوابمو بده

زین گفت و نیشخند بزرگی زد. دستاشو باز کرد و دو طرف لبه های استخر گذاشت. باعث شد بازوهاش منقبض بشن و رگاش معلوم.

I'm Not Yours {ziam}Where stories live. Discover now