HURTS TO BE HUMAN

468 74 21
                                    

«دویون»

_«در زبان هایی که واژه ی همدردی نه با ریشه ی( مشقت و رنج) بلکه با کلمه ی (احساس) ساخته میشود، واژه تقریبا به یک معنا به کار میرود ،اما مشکل میتوان گفت که احساس بد یا متوسطی را بیان میکند. نیروی پنهانی ریشه ی لغت ،پرتو دیگری بر این لفظ می افکند و به ان معنای گسترده تری میبخشد.همدردی (احساس مشترک)به معنای شریک شدن در بدبختی دیگری و همچنین درک مشترک هر گونه احساس دیگری مانند شادی،اضطراب،خوشبختی و درد است.»

بار هستی اثر میلان کوندرا

با وحشت نگاهش کردم . کتاب رو بست و با یه پوزخند گفت: اینم تعریف همدردی . نظرت چیه دویون؟ فکر کنم تو کامل بتونی درکش کنی نه ؟ فکر کنم دوست داری تو درد و بدبختی کیم تهیونگ شریک شی ها؟
-اوپا ...خواهش میکنم . این واقعا زیاده روی بود. اونا چند ساعته درگیرن و هنوز نتونستن ویدیو رو پاک کنن... این فقط زندگی تهیونگ رو خراب نکرد،ابروی جیمین هم برد. اون هیچ گناهی نداشت !
با خونسردی بسته ی سیگارشو برداشت و یه نخ رو گذاشت گوشه ی لبش و بدون روشن کردنش بلند شد و به سمتم اومد و روبه روم ایستاد.
+تو تعیین میکنی کی گناهکاره یا بی گناه؟
-من...من فقط...
+فقط چی دویون؟ نکنه هنوز جدیت موضوع برات روشن نیست؟ پس بزار روشنت کنم .
فندکشو از جیبش در اورد و سیگارشو روشن کرد و ادامه داد: همه ی ما گناهکاریم ... وهمه ی ما تاوانشو باید بدیم!
مثلا گناه من ...
گناه من دوست داشتن کیم سوکجینِ
گناهی که تاوانشو 4 سال پیش پس دادم!
گناه تو دوست داشتن منِ...تاوانشم نداشتن من!
گناه پدرم خیانت به مادرم بود و تاوانش مرگ !
گناه کیم تهیونگ پسر لی سونگ هیوک بودن ... و مجازاتش منم!
گناه جیمین دوست داشتن ادم اشتباه ... تاوانش هم تهیونگ !
میبینی همه ی ما گناهکاریم!؟
هر کدوممون چیزی رو داریم که برامون یه پرونده بسازه .
بهشت و جهنم همین جاست دویون.
روی زمین ... من به خدا و دنیای بعد مرگ ایمان ندارم ...
خدای روی زمین منم ...تویی... ماییم... هر کسی خدای خودشه !
اشتباه برداشت نکن ! من کافر یا ملحد نیستم ،برعکس منم یه کاتولیکم .  اعتقادمم همون جمله های معروفه که میگه انسان روح خدا رو درونش داره و پادشاه مقدر اون روی زمین!
میبینی؟ پس من حق دارم برادر کوچیکمو مجازات کنم .
زیاد بی انصافی نیست اگه بدون تاوان گناهش زندگی کنه ؟
پس عدالت چی؟

-اینکه کسی رو که خودش نقشی رو تو این قصه نداشته مجازات کنی عدالته؟  تو به دوست داشتن ادما میگی گناه ؟
+معلومه که گناهِ،یه خرده فکر کن ...
چرا ادم و حوا از بهشت رونده شدن ؟
یالاا...اینم من باید بهت بگم؟
خب معلومه ! به خاطر میوه ی ممنوعه ،و اون میوه چی بود؟
افرین! عشق!
دیدی؟ همه چی منصفانست ،فقط باید ریشه یابیش کنی!
-من دیگه نمیتونم . دیدن این حال تهیونگ باعث میشه حالم از خودم بهم بخوره. چند ساعته همه درگیر پاک کردن اون ویدیو ی کوفتین ...
تهیونگ در اتاقش رو قفل کرده و با کسی حرف نمیزنه ...
جیمین اونقدر حالش بده که به زور ارامبخش خوابوندنش .
+چون میدونستم دلت میسوزه این کارو بهت نسپردم . ادمای من اونموقع که تو مشغول جمع کردن گندای اون دور از چشم من بودی ،عکس و فیلم جمع کردن.
-بهم اعتماد نداشتی نه؟
+انتظار نداری به زنی که با دوست پسرم خوابید و بهم خیانت کرد اعتماد کنم ؟
اشکام روی گونه هام سر میخورد و حس میکردم هوای دورم برام خفست. این دوست داشتن احمقانه و یک طرفه هیچ انتهایی نداشت.
-تو هیچوقت فراموش نمیکنی... حتی سعیم نمیکنی منو ببخشی... من فقط اسباب بازیتم .
+آه...دویونا ... دراماتیکش نکن. من گفتم نمیتونم فراموش کنم ،نگفتم که دوستت ندارم .
دستشو کشید رو گونم و اشکمو پاک کرد و بعد  ته سیگارشو انداخت پایین و خاموشش کرد .
اخرین دود رو تو صورتم فوت کرد و گفت:هر بار که سعی میکنم بهت اعتماد کنم ،خودت گند میزنی بهش . قبلا بهت هشدار داده بودم عواقب خیانت دوبارت به من چیه نه ؟

Cαℓℓ συт му ηαмєTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon